داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 252
نمايش فراداده

معصوم نهم امام كاظم عليه السلام

وصفى در شاءن ولادت امام كاظم (ع )

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابو بصير مى گويد: همراه امام صادق (ع ) در آن سالى كه پسرش موسى بن جعفر(ع ) متولد گرديد(سال 128 ه - ق ) براى شركت در مراسم حج به سوى مكه رفتيم ، به سرزمين (ابواء) (منزلگاهى بين مكه و مدينه ) رسيديم ، امام صادق (ع ) براى ما صبحانه آورد، وقتى كه آن حضرت به اصحابش غذا مى داد، آن را فراوان و خوب تهيه مى كرد، ما مشغول خوردن صبحانه بوديم كه فرستاده حميده (همسر امام صادق عليه السلام ) آمد و گفت :

حميده مى گويد: حالم منقلب شده و درد زايمان گرفته ام ، و شما دستور داده ايد كه نسبت به اين پسر اقدامى نكنم (از اين رو جريان را به اطلاع ميرسانم ).

امام صادق (ع ) بى درنگ برخاست و همراه فرستاده حميده رفت ، و پس از مدتى نزد اصحاب برگشت .

اصحاب : خدا تو را شاد كند و ما را فدايت كند، جريان حميده چه بود؟

امام صادق : خداوند حميده را سلامت داشت و به من پسرى عنايت فرمود كه در ميان مخلوقاتش از همه بهتر است ، و حميده در مورد آن نوزاد مطلبى به من گفت كه به گمانش من آن را نمى دانم ، در صورتى كه من به آن از او آگاهتر هستم .

ابو بصير: قربانت گردم آن مطلب چه بود؟

امام صادق : حميده گفت ؛ هنگامى كه آن نوزاد متولد شد، (دستهايش را بر زمين نهاد و سر به سوى آسمان بلند كرد).

من به حميده گفتم : اين كار نشانه رسول خدا(ص ) و نشانه وصى بعد از اوست .

ابو بصير: توضيح بدهيد، اين كار، چگونه نشانه براى رسول خدا(ص ) و وصى بعد از اوست ؟

امام صادق (ع ): در آن شبى كه نطفه جدم (امام سجاد عليه السلام ) منعقد شد، فرشته اى ظرفى كه در آن شربت بود نزد پدرش (امام حسين ) آورد كه روانتر از آب ، و نرمتر از كره ، و شيرينتر از عسل ، و خنكتر از برف ، و سفيدتر از شير بود، به او آشامانيد و دستور آميزش با همسر را به او داد، او پس از آشاميدن آن شربت ، با همسرش آميزش كرد و نطفه جدم بسته شد.