بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
عصر خلافت منصور دوانيقى ، دومين خليفه مقتدر عباسى بود، ابو ايوب نحوى مى گويد: منصور در نيمه هاى شب مرا طلبيد به نزدش رفتم ديدم روى كرسى (صندلى ) نشسته و شمعى در برابرش است و نامه اى در دست دارد، وقتى كه بر او سلام كردم نامه را به طرف من انداخت و گريه مى كرد، به من گفت :
اين نامه محمد بن سليمان (والى مدينه ) است ، كه در آن خبر داده جعفربن محمد(ع ) وفات كرد، آنگاه سه بار گفت : انا لله و انا اليه راجعون ، در كجا مانند جعفر (امام صادق ) يافت مى شود؟
سپس به من گفت بنويس :
من آغاز نامه را نوشتم ، گفت :
(براى محمد بن سليمان ) بنويس ؛ اگر او (امام صادق ) به شخص معينى وصيت كرده است ، او را احضار كن و گردنش را بزن (نامه را نوشتم و به سوى مدينه فرستاده شد)
پاسخ نامه آمد و در آن نوشته شده بود: جعفربن محمد(ع )به پنج نفر وصيت نموده است كه عبارتند از:
1 - منصور دوانيقى
2 - محمد بن سليمان (والى مدينه )
3 - عبدالله (يكى از پسرانش )
4 - حميده (مادر امام كاظم )
5 - موسى (ع ). (269)
(در حقيقت وصى امام صادق (ع ) همان موسى بن جعفر(ع ) بود، ولى آن حضرت از روى تقيه اين گونه وصيت نمود، با توجه به اينكه عدم صلاحيت آن چهار نفر ديگر، از نظر شيعيان ، روشن بود).
مطابق بعضى روايات ، منصور دوانيقى ، پس از دريافت جواب نامه گفت :
(مالى الى قتل هؤ لاء سبيل : من راهى به كشتن همه اين پنج نفر ندارم ). (270)