بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
عمروبن حريث مى گويد: به محضر امام صادق (ع ) رسيدم ، و آن حضرت در منزل برادرش عبدالله بود.
گفتم : چرا به اين منزل آمده اى ؟
امام : براى تفريح .
عمرو: قربانت گردم ، آيا دينم را براى شما بيان نكنم ؟
(تا بدانم آيا مورد قبول شما هست يا نه ؟)
امام : بيان كن .
عمرو: من خدا را مى پرستم و دينم را بر اين اساس قرار داده ام :
1 - گواهى به اينكه معبودى جز خداى يكتا نيست .
2 - محمد(ص ) بنده و رسول خدا است .
3 - روز قيامت حتمى است و شكى در وقوع آن نيست ، و خداوند انسانها را از گورشان ، بر انگيزد.
4 و 5 - اقامه نماز و دادن زكات .
6 و 7 - روزه ماه رمضان و حج خانه خدا.
8 - و امامت محمدبن على (امام باقر) و امامت شما بعد از او، و شما امامان من هستيد كه من بر اساس همين برنامه دينى، زندگى كنم و بميرم امام :
(اى عمرو! به خدا سوگند، دين من و پدرانم كه خدا را در نهان و آشكار، بر آن اساس ديندارى مى كنم ، همين است ، پرهيزكار باش ، و زبانت را جز از سخن نيك نگهدار، و نگو كه من از جانب خود هدايت يافته ام ، بلكه خدا تو را هدايت فرموده است ، پس خدا را به خاطر نعمتهايش شكر كن ، و از كسانى نباش كه وقتى حاضر شود، سرزنش گردد، و وقتى غايب شود غيبتش كنند و مردم را بر خود مسلط نكن (به اينكه از آنها ضمانتى كنى يا وعده اى به آنها بدهى كه قدرت بر اداى آن ندارى) زيرا اگر چنين كنى ، استخوان شانه ات به شكستن نزديك شود)