داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 417
نمايش فراداده

شكر و سپاس الهى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

روزى امام صادق (ع ) از مسجد بيرون آمد، ديد حيوان سواريش گم شده است ، فرمود: اگر خداوند، آن را به من بازگرداند، حق شكرش را بجاى مى آورم .

طولى نكشيد كه مركب آن حضرت را آوردند، فرمود: الحمد لله .

(حمد و سپاس مخصوص خدا است ).

شخصى از امام پرسيد: (فدايت گردم ، مگر نفرمودى كه اگر مركبم پيدا شود، حق شكر خدا را بجاى مى آورم ؟)

امام : مگر نشنيدى كه گفتم : الحمدلله.

(همين كلمه اگر به درستى گفته شود، نشان دهنده حق شكر گزارى خدا است).(423)

در روايت ديگر آمده است : به حضرت موسى (ع ) وحى شد:

(آنچه كه حق شكر و سزاوار سپاسگذارى من است بجاى آورد).

موسى (ع ) عرض كرد: (پروردگارا! چگونه حق شكر تو را بجاى آورم ، با اينكه هر شكر را كه بجاى مى آورم ، خود آن ، نعمتى از جانب تو است كه نياز به شكر دارد؟)

خداوند به او وحى كرد: (اكنون (حق ) شكر مرا بجاى آوردى ، از اين رو كه دانستى ، آن شكر گزاريت نيز از من است !) (424)