داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 431
نمايش فراداده

نمونه اى از تواضع امام كاظم (ع ) در قربانى

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

ابوبصير مى گويد: در آن سالى كه امام صادق (ع ) وفات كرد، به حضور امام كاظم (ع ) رفتم ، ديدم گوسفندى را قربانى كرده است ، عرض كردم :

(چرا شما گوسفند كشته ايد، ولى فلانى شتر كشت ؟)

امام : اى ابو بصير! همانا نوح پيغمبر، در ماجراى طوفان ، بر كشتى نشست و آنچه خدا خواست (از انسان و حيوان و متاع ) در آن كشتى جاى گرفتند، كشتى ماءموريت داشت و كنار كعبه آمد، و آن را طواف كرد، نوح (ع )

كشتى را به خود واگذاشته بود، خداوند به كوهى وحى كرد كه من كشتى بنده ام نوح را، بر روى يكى از شما مى نهم ، كوهها گردن فرازى كردند، ولى كوه جودى ، فروتنى كرد، و آن كوهى است كه در نزد شما (همين فروتنى كوه جودى باعث شد كه به اين افتخار نائل گرديد و) كشتى بر سينه آن نشست .

در اين هنگام ، نوح (ع ) به زبان سريانى فرمود: يا مارى اتقن يعنى :

(پروردگارا! اصلاح كن ).

روايت كننده مى گويد: گويا امام كاظم (ع ) با ذكر اين مثال ، مى خواست بفرمايد:

(نيت من هم از كشتن گوسفند، تواضع براى خدا بود)(438)