داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 451
نمايش فراداده

سلام خدا بر ديدار كنندگان مؤ من !

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

رسول خدا(ص ) از جبرئيل نقل كرد: خداوند فرشته اى را (به صورت انسان ) به زمين فرستاد، آن فرشته به سير و سياحت در زمين پرداخت ، تا به در خانه اى رسيد، ديد يك نفر پشت در ايستاده است ، و از صاحب خانه اجازه ورود مى خواهد، فرشته به او گفت :

(براى چه به اينجا آمده اى ؟ چه نيازى به صاحب اين خانه دارى ؟)

او گفت : نيازى ندارم ، بلكه صاحب خانه ، برادر مسلمان من است ، به عنوان زيارت و ديدار او براى خدا، آمده ام .

فرشته گفت : براستى تو فقط براى زيارت برادر دينيت آمده اى ؟

او گفت : آرى ، فقط به عنوان زيارت و ديدار او آمده ام .

فرشته گفت :

انى رسول الله اليك و هو يقرئك اسلام و يقول وجبت لك الجنة .

(من فرستاده خدا به سوى تو هستم ، خداوند به تو سلام مى رساند، و مى فرمايد: بهشت برايت واجب گرديد.)

سپس آن فرشته گفت : خداوند متعال مى فرمايد:

ايما مسلم زار مسلما فليس اياه زار، اياى زار و ثوابه على الجنة .

(هر مسلمانى كه از مسلمانى ديدار كند، او را ديدار نكرده ، بلكه مرا ديدار كرده ، و بهشت به عنوان پاداش او، برعهده من خواهد بود).(459)