داستان های اصول کافی

محمد بن یعقوب کلینی؛ گردآورنده: محمد محمدی اشتهاردی

نسخه متنی -صفحه : 534/ 472
نمايش فراداده

زكات بدن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ

روزى اصحاب به گرد رسول خدا(ص ) اجتماع كرده بودند، آن حضرت فرمود:

ملعون كل مال لايزكى ، ملعون كل جسد يزكى ، و لو فى كل اربعين يوما مرة .

(هر مالى كه زكاتش داده نشود، ملعون است ، و هر بدنى كه زكاتش ‍ پرداخته نشود، ملعون است !).

يكى از حاظران پرسيد: (زكات مال را مى دانيم ، ولى زكات بدن چيست ؟!)

پيامبر(ص ) در پاسخ فرمود: زكات بدن اين است كه آفت و آسيبى ببيند.

در اين هنگام رنگ چهره حاضران ، دگرگون شد، هنگامى كه پيامبر(ص ) چهره آنها را دگرگون ديد، به آنها فرمود:

(آيا مى دانيد منظور از اين سخن چه بود؟)

حاضران : (نه ، نمى دانيم اى رسول خدا!)

پيامبر: آرى ، گاهى خراشى به بدن انسان مى رسد، و او دچار ناگوارى مى گردد، و يا پايش به سنگى مى خورد و مى لغزد، و يا بيمار مى شود، و يا تيغى به پايش مى رود، و امثال اينها و يا چشم پريدگى (سرعت يافتن حركت پلك چشم ) براى او پيش مى آيد.

(اينها همان آفتهائى است كه زكات بدن مى باشد، تا انسان عبرت بگيرد و غرورش برطرف شود و روح خود را تزكيه و پاك سازد)(481)