بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
وقتى كه در جنگ جمل، سپاه على عليه السلام در برابر سپاه جمل (به سركردگى طلحه و زبير و عايشه) در بصره قرار گرفت، زبير خود را به حضور على عليه السلام رساند و گفتگوئى بين آنها رد و بدل شد، سپس زبير نزد عايشه برگشت و گفت: «من هرگز در برابر سپاهى براى جنگ نايستادم مگر اينكه داراى بصيرت و راءيى بودم، ولى در اين جنگ، راءى ثابتى ندارم».
عايشه گفت: «خيال مىكنم از شمشير پسر ابوطالب عليه السلام ترسيدى او شمشيرى تيز و آماده كشتار دارد، اگر تو از شمشير او فرار كنى، هيچ بعيد نيست، زيرا مردان فراوانى پيش از تو از شمشير او ترسيده اند(10)