سپس آقاي دكتر انزابي به سخنراني پرداخت و دربارؤ بازتاب قيام مردمي 15 خرداد 42 در ادبيات معاصر(از 42 تا 57) مطالبي را بيان داشت. سخنران ابتدا ضمن تبريك ميلاد حضرت زهراي مرضيه و ولادت امام خميني و آرزوي ادامؤ كنگره در سالهاي آتي بخصوص در سال آينده كه صدمين سال تولد بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران است و تحقيق و بررسي بيشتر دربارؤ ادبيات انقلاب اسلامي، چهارچوب مقاله خود را در بررسي تاثير و بازتاب قيام مردمي 15 خرداد سال 42 در شعارها، سرودهها و مطبوعات و كتابهاي گوناگون از جمله كتاب غربزدگي مرحوم جلال آل احمد اعلام كرد و نمونههايي از شعارهاي خرداد 42 را از جمله عمّال اسرائيلي رسوا، كشتند در قم بيپناهان را، اي مرگ بر تو جلاد بيان كرد و به قرائت اشعاري در باب اين موضوع پرداخت از جمله شعر آقاي محدثي:
من خردادم/ خون خورشيد/ جان روز/ اوج عصيان/ حجم وسيع فرياد خلق/ شاهد تجلّي اسلام.../
يا اين بيت از شهريار:
وي گفت: در اين دوران اختناق آنچنان شديد بود كه نفس در گلو خفه ميشد و شنيدني است كه رئيس ساواك تبريز چنين تهديد كرده بود كه اگر خِ خميني از گلوهايتان بيرون بيايد زبان را از گلويتان بيرون ميكشم.
سخنران سپس با بيان چگونگي تاثير قيام و كلام امام در آثار هنرمندان و قرائت ابياتي چند در اين زمينه به سخنان خود خاتمه داد.
سپس آقاي دكتر محمدرضا نصر دربارؤ تاثير امام خميني(س) و فقيهان شاعر بر ادبيات به سخنراني پرداخت و ابتدا ضمن بيان چگونگي درك فيلسوفان، فقها و عرفا از پروردگار عالم گفت: نزد حكيمان مشّايي و حتّي فقيهان بيتوجهي يا كمتوجهي به شعر و شاعري ميبينيم امّا چهرههاي برجستهاي همچون شيخ بهايي، ملامحسن فيض كاشاني، علامؤ طباطبايي و حضرت امام وارد قلمرو جديدي ميشوند و ادبيات شاعرانه به قلمرو فقيهان نيز راه پيدا ميكند.
سخنران سپس طي شرحي دربارؤ شعر و شاعري و اينكه انسانها ميتوانند از چند جهت تاثيرگذار باشند كه امام خميني نيز چنين بودند و در عرصه شعر نيز نظام خاصي را ايجاد كردند به اهميّت معناي حقيقي الفاظ در نزد عرفا پرداخت و از كساني كه عليرغم صراحت اشعار بزرگاني مانند حافظ كه ميگويد:
باز هم دنبال اين هستند كه به الفاظ ظاهري بسنده كنند انتقاد كرد و گفت: نكتهاي كه ويژه حضرت امام است و يكي از كارهايي كه امام در فرهنگ ما كردند و فقط به شعر آن بزرگوار هم برنميگردد بلكه به نوع حركت ايشان و برخورد ايشان ارتباط وسيع دارد، بدست گرفتن عرف ادبي است در دو قلمرو، يكي قلمرو عوام و يكي در قلمرو روشنفكران.
سخنران با اشاره به اينكه از حدود سال 1320 جمعيت به اصطلاح سوسياليستها و ماركسيستها جو عمومي ادبي جامعه را در دست داشتند و تا ظهور چهرههايي مانند مرحوم آل احمد و مرحوم شريعتي جو غالب سخنرانيها و اشعار نيز بدست آنان بود و حتّي در قلمرو ادبيات عوام نيز تاثير ميگذاشتند و تبليغات مبتذل غربي نيز قلمرو خاصي را به خود اختصاص داده بود به تاثير امام خميني بر جامعه در دهههاي بعدي و تغذيه جو عمومي هنر و ادبيات از طرف ايشان پرداخت و نهايتاً گفت: اگر ما بخواهيم كه انديشه و تفكر امام را داشته باشيم بايد بيشتر به مقوله ادبيات و هنر بپردازيم و ادبيات و هنر را تغذيه كنيم كه امروز عصر آفرينشهاي ادبي است، عصر سيطرؤ فرهنگ هنري و ادبي بر جهان است.
سخنران بعدي آقاي دكتر جاننثاري بودند كه طي سخنان كوتاهي توضيحاتي دربارؤ مقاله خود با عنوان امام خميني و ادبيات عرفاني دادند و اشاره كردند كه با بررسيهاي مفصل و طولاني در ادبيات عرفاني و همچنين آثار امام خميني به اين نتيجه رسيدهاند كه: امام استاد عرفان است، امام استاد تصوف است، امام استاد اصطلاحات عرفاني و صوفيانه است. امام به همؤ انديشههاي عرفاني و صوفيانه آگاهي داشتند، عرفان امام عرفان مثبت،پويا و ظلمستيز است، درعرفان امام تفاخر بر خرقه و طريقت ديده نميشود. امام عارفي است فيلسوف و فقيهي سياستمدار و مبارزي خستگيناپذير. راهش پر رهرو باد و شراب وصالش بر تشنگان حقيقت گوارا.
در خاتمه سخنران ضمن اشاره به پيشنهاد آقاي دكتر سنگري دربارؤ ادبيات كوثري و ادبيات ابتري گفتند: من اين پيشنهاد را تصديق ميكنم. اين را در حوزؤ ادبيات معاصر اساتيد بزرگ، ادباي بزرگ، به آن بپردازند و دو جريان و دو خط را مشخص كنند: يكي خط كوثري كه از ولايت است و ديگر خط ابتري كه ضد ولايت است.
سپس حجةالاسلام والمسلمين موسوي سرپرست موسسؤ تنظيم و نشر آثار امام خميني در استان اصفهان به سخنراني پرداختند و ضمن تشكر از شركتكنندگان در كنكره، مسئولين استان اصفهان، مهمانان خارج از استان، صدا و سيما، نيروهاي انتظامي و ... كه با حضور و فعاليت خود كنگره را برپا داشتند و ضمن عذرخواهي از كمبودهاي احتمالي در مورد پذيرايي و اسكان مهمانان، شمهاي از خصوصيات اخلاقي و عظمت روحي و اقدامات امام خميني را بيان كردند و گفتند: او بود كه كام تشنهاش و عطش جانش را نه مسجد و مدرسه و نه اصطلاحات و مفاهيم و نه حكمت و فلسفه و نه آيه و اخبار نتوانست سيراب كند كه فرمود:
و او بود كه به همه سالكان طريق هدايت و عارفان عاشق حقيقت معني دعا و راه وصول به هستي مطلق را آموخت الهي هب لي كمال الانقطاع اليك و انر الابصار قلوبنا بضيأ نظرها اليك حتّي تخرق ابصار القلوب حجب النور فتّصل الي معدن العظمة و تصير ارواحنا معلّقة بعز قدسك دعاي شعبانيه
و او بود كه منصور گمشده را يافت:
و ابن عربي محكوم دست تقدس و تحجر را به ميدان و صحنه آزادي آورد و فصوص الحكم و اسفار صدري را حياتي جاودانه بخشيد و خود را لايق ديدار خراباتيان دانست.
و او بود كه به قول حاج حسن آقا يادگار امام و همه اهل دل و فكر جز خدا هيچكس را منشا اثر نميدانست ايمان به اين جمله معروف كه لاموثر في الوجود الا اللّه ـ همه همين است عين همان كثرت در وحدتي كه ميگويند. شخصيت امام نيز با همه كثرتشان بازگشت به اين وحدت است.
و او بود كه در پاسخ آيةاللّه قديري كه هم از شاگردان با فضلش ميباشد و هم عضو شوراي فتواي حضرتش ـ در خصوص شطرنج بدون شرط كه فتحبابي بزرگي براي ورود به دنياي علم و اجتهاد و هنر شد فرمود: ولي شما را نصيحت پدرانه ميكنم كه سعي كنيد تنها خدا را در نظر بگيريد و تحت تاثير مقدس نماهاي احمق و آخوندهاي بيسواد واقع نشويد چرا كه اگر بناست با اعلام و نشر حكم خدا به مقام و موقعيتمان نزد مقدسنماهاي احمق و آخوندهاي بيسواد صدمهاي بخورد بگذار هرچه بيشتر بخورد.
و هماكنون ما هستيم و راه او حديث ثقلين، قرآن و عترت طاهرين عليهم السّلام، اعتصام بحبلاللّه المتين، وحدت كلمه و انسجام ملت، پرهيز از تشتت و اختلاف، اهتمام به امر رهبري دين و ديني و اعتلاي اسلام ناب محمّدي و اقتدار نظام مقدس جمهوري اسلامي و حفظ آثار امام، و اين همه و همه بود كه خلاصهاش اين شد خميني للّه و باللّه و فياللّه و الي اللّه شد و رسيد به عبادك منهم المخلصين و وادخلي في عبادي و ادخلي جنتي و لهذا امام تحول و دگرگوني در همگان بوجود آورد بويژه در اهل ادب و عرفان و هنر تاثير گذاشت.
و بالاخره شروع مباركش از قل انما اعظكم بواحدة ان تقومواللّه مثني و فردي آغاز و حسن ختامش به يا ايتها النفس المطمئنة ارجعي الي ربك راضية مرضية فادخلـي فـي عبـادي و ادخلـي جنتـي رسـيد.
ّآخرين سخنران كنگره حجةالاسلام والمسلمين بهجتي شفق بودند كه طي سخناني ضمن تشكر از همه عزيزاني كه در برپايي كنگره تلاش كرده بودند اين كنگره را در نوع خود بينظير دانست و با توجه به نوع موضوعات عنوان شده و با تذكر اين نكته كه بعضي از مقالات خارج از موضوع كنگره بود و بعضي ديگر زياده از حد به مسايل حاشيهاي پرداخته بود به جمعبندي مطالب مطروحه پرداخت و محورهاي مباحث اصلي را شعر، سينما و ادبيات داستان برشمرد و چگونگي تاثير امام خميني، انقلاب اسلامي و دفاع مقدس را بر سبك، الفاظ و قالبها و نحوه بيان ماحصل مقالات كنگره اعلام كرد و گفت: تغيير سبك حرفي است درست و به نظر من هم اين سبكي كه امروز پيدا شده در شعر انقلابي يك سبك نوين است، نه سبك عراقي است، نه سبك خراساني و نه سبك هندي، اگرچه به سبك هندي نزديك است امّا امتياز مخصوص به خود دارد. ديگر تغيير در الفاظ و قالبهاست كه گفته شد مثلاً در قالبها بيشتر قالب غزل مورد توجه قرار گرفته، مثنوي از نو تجديد شد، رباعي و دوبيتي در قالبها و در الفاظ و استعارات بسيار تغيير يافت و مسئله ديگر سمبليسم شدن مسايل انقلاب بود كه برادران عزيز بيان كردند و استفاده از الفاظ رمزي و نمادها و مورد ديگر تفاوت سرودههاي تازه است كه با آنچه قبل از انقلاب بود زمين تا آسمان تفاوت دارد. اين سرودها دربردارندؤ پيامهاي آسماني و رسالت معنوي اين انقلاب است. نوعي شعر حماسي هم در دفاع هشتساله بوجود آمد كه بسيار ارزنده و جالب بود و بعضي نيز اشاره كردند كه غزلهاي داستاني يا غزلهاي خاطرهاي هم بوجود آمد و دربارؤ ادبيات داستاني كه دربارؤ انقلاب زياد داريم انشأاللّه بيشتر تقويت بشود. در زمينه نثر كار كم شده. در روزنامهنويسي، نمايشنامهنويسي و داستانويسي ما تازهكاريم ولي طنز را بايد بگويم كه اوّل كار ماست و اين شعبه بسيار خوبي از ادب و هنر است كه گاه ميتوان با يك طنز يك ملت را زير و رو كرد.
سخنران در خاتمه پيشنهاد كرد در اينگونه مجامع قبلاً شرحي از فعاليتها و زندگي سخنرانان به سمع حضار برسد تا آشنايي بيشتر با هر يك از اهل قلم كه از نقاط مختلف آمدهاند حاصل گردد و ديگر اينكه انواع تشويقهاي امام در عمل و گفتار نسبت به هنر و ادب و اهل هنر مورد بررسي قرار گيرد كه براي خلق كارهاي تازه و پرواز اديبان و دست يافتن بر افقهاي تازه بزرگترين انگيزه است.