رابطه تنگاتنگي كه مردم با حكومت معاصر خودشان داشته و در تعامل با آنها در برقراري جامعهاي سالم به اقداماتي دست يازيدهاند اختصاص به نوع خاصي از حكومت نميباشد هرچند در انديشه سياسي دانشمندان شيعي كه برگرفته از قرآن و ساير آموزههاي ديني است غير از حكومت پيامبر و امام و جانشينان بر حق آنان، ديگر اريكهنشينان قدرت سياسي، جائر محسوب شده و تبعيت از آنان حرام و غير مجاز دانسته شده است. اهل سنت نيز بر طبق مدارك و مستندات ديني آنان را جائر و ظالم دانستهاند اما به لحاظ برخي تحولات و تطورات تاريخي به اين نظريه رسيدهاند كه از آنان تبعيت كرده و در برخي موارد در تقويت آنان نيز كوشيدهاند.
در انديشه سياسي شيعه نيز بدين نكته توجه شده هرچند به امرا و پادشاهان و صاحبان قدرت سياسي كه از طريقي غير از طرق مقبول نزد شيعه (پيامبر، امام، جانشين خاص و يا عام امام) به قدرت سياسي دست يافتهاند نسبت فسق و جور ميدهد اما عموما براي زيست توأم با آرامش مسلمانان تحت حكومت اينان و برقراري احكام دين، روابط با حكومت را تا محدودهاي خاص از باب اضطرار مجاز دانستهاند. شيخ طوسي در تفسير «تبيان» در ذيل آيه «لا ينال عهدي الظالمين» ملاك حكومت مطلوب را عدالت دانسته و ظالمين و جائرين را محروم از تصدي امر حكومت ميشمارد.18
و در كتاب فقهي «المبسوط» اقتدا به فاسق و جائر را غير مجاز دانسته و تعبير «عدلاً مرضيا» ميآورد كه بيانگر اين معناست كه حاكم، هم بايد عادل بوده و هم حكومتش مورد رضايت باشد، زيرا امامت از آنِ شخص فاسق نميباشد.19
وي در «تلخيص الشافي» علم و عدالت را از شرايط و ويژگيهاي اوليه رييس حكومت برشمرده و در تعبيري با برشماري برخي رفتارهاي خليفه سوم ميگويد:
«... فمن ذلك أنه ولّي امور المسلمين من لايصلح لذلك و لايؤتمن عليه و من ظهر منه الفسق و الفساد و من لاعلم له، مراعاة لحرمة القرابة و عدولاً عن مراعاة حرمة الدين و النظر للمسلمين؛20
كسي را متصدي زعامت مسلمانان گرداند كه صلاحيت براي اين امر نداشته و مورد اطمينان نبوده و امين محسوب نميشده است. فردي كه فسق و فساد اخلاقي ـ اجتماعي و اقتصادي از وي ظاهر شده و از علم حكومت و دين هم بهرهاي ندارد و چنين شخصي صرفا رعايت فاميل و خويشاوندي را نموده و از آموزههاي دين در امر حكومت كه احترام به ارزشهاي ديني و جايگاه آن در جامعه و نظارت به نفع و مصلحت مسلمانان عدول نموده و ديگر مسير پيامبر و سلف صالح او را دنبال نميكند.»