آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز با ترجمه عدة الداعی و نجاح الساعی ابن فهد حلی (ره) همراه با شرح اسماء الله

احمد بن محمد ابن فهد حلی؛ ترجمه: محمدحسین نائیجی نوری

نسخه متنی -صفحه : 165/ 21
نمايش فراداده

در وقت دعا

اما قسم اول كه به وقت بر مىگردد مثل شب جمعه و روز جمعه.

امام صادق عليه السلام فرمود: خورشيد بر روزى بهتر از روز جمعه طلوع نكرده است. سخن پرندگان در اين روز به هنگام برخورد يكى با ديگرى اين است سلام! سلام! روز خوبى است.

روايتشده كه وقتى رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم مى خواست از خانه زمستانى به هنگام فصل تابستان بيرون آيد روز پنج شنبه بيرون مىآمد و به هنگام رسيدن فصل زمستان به روز جمعه داخل خانه ميشد. و از ابن عباس روايت شده است كه آن حضرت شب جمعه خارج مىشد و شب جمعه داخل مىگرديد.

و از امام باقر عليه السلام آمده: وقتى قبل از جمعه مىخواست چيزى صدقه دهد تا جمعه صبر ميكرد.

و از امام باقر عليه السلام كه فرمود: خداى تعالى از ابتداى هر شب جمعه تا آخر آن از بالاى عرش ندا در مىدهد آيا بنده مؤمنى نيست تا پيش از دميدن سپيده براى دين يا دنيايش مرا بخواند تا من اجابتش كنم؟ آيا عبد مؤمنى نيست كه تا قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه كند تا من او را بيامرزم؟ آيا بنده مومنى نيست كه روزيش تنگ شده باشد تا قبل از طلوع فجر از من زيادت در روزى درخواست كند و من روزيش را زياد كنم و بر او وسعت دهم؟ آيا عبد مومن بيمارى نيست كه قبل از طلوع فجر از من درخواست شفا كند پس او را شفا دهم؟ آيا عبد مومن دربندى نيست كه تا قبل از طلوع فجر از من درخواست آزادى كند و من اورا برهانم و راهش را باز كنم؟ آيا بنده مومن ستم كشيده اى نيست كه تا قبل از طلوع فجر از من درخواست انتقام كند و من او را يارى كنم وبرايش انتقام بگيرم؟ آن حضرت فرمود: پس پيوسته اينگونه مردم را مىخواند تا صبح شود.

و از امام باقر و يا امام صادق عليه السلام منقول است كه بنده مومن از خدا درخواست حاجت مىكند پس خداى اجابت و قضاى حاجت او را تا روز جمعه تاخير مىاندازد تاآنكه به فضل روز جمعه مخصوص شود.

و از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم آمده است كه فرمود: روز جمعه در نزد خدا سيد ايام و بزرگتر از همه آنهاست و بزرگترى از روز فطر و روز عيد قربان است و پنج خصوصيت دارد. خدا آدم عليه السلام را در آن روز آفريد و آدم را در آن روز به زمين فرستد و در آنروز آدم را ميراند و در آن، ساعتى است كه هيچكس در آن ساعت از خدا درخواست نكند جز آنكه خدا اجابت كند، در صورتيكه چيز حرام از خدا نخواهد و هيچ فرشته مقرب و آسمان و زمينى و بادها و كوهها و درختى نيست جز آنكه از روز جمعه مىترسد از اينكه روز قيامت درآن قيام كند.

و از امام صادق عليه السلام در مورد سخن حضرت يعقوب عليه السلام و فرزندانش كه فرمودسوف استغفرلكم ربى (21)بزودى از خدا براى شما طلب مغفرت مىكنم، فرمود: حضرت يعقوب تا سحر روز جمعه دعا را به تاخير انداخت.

و در روز جمعه دو ساعت ساعت استجابت دعااست ساعت فراغ امام جمعه از خطبه تا برقرارى صفوف مردم و ساعت ديگر پايان روز (كه دعا اجابت مىشود) و روايت شده به هنگام غروب نصف قرص خورشيد. و امام باقرعليه السلام فرمود: ابتداى وقت استجابت دعا در روز از هنگام زوال آفتاب يعنى ظهر تا ساعتى بعد مىباشد بر آن محافظت شود، زيرا رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: هيچ بنده اى هيچ خيرى را در ساعت مذكور از خدا نخواهد جز آنكه خداى تعالى به او اعطاء مىكند.

جابربن عبد الله انصارى روايت كرد:

پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم روز دوشنبه و سه شنبه احزاب را نفرين كرد و در روز چهارشنبه بين ظهرو عصر به اجابت رسيد و خوشحالى در جبين آن حضرت ديده شد. جابر گويد با هيچ امر دشوارى روبرونشدم كه در همان ساعت با خداى تعالى در ميان گذاشتم جز آنكه به اجابت رسيد.

و از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم وارده شده كه هر كس حاجتى دارد درنماز عشا از خدا بخواهد و به كسى از امت هاى پيشين اين وقت داده نشده يعنى وقت عشا.

و در روايتى، آن وقت يك ششم اول از نصف دوم شب معرفى شده است و رواياتى كه در ترغيب و ارزش كسى كه نماز شب بخواند در حاليكه مردم در خوابند، و كسى كه ذاكر است در حالى كه مردم غافلند آمده است همين روايت آخرى را تاييد مىكند.

شكى نيست كه در آن هنگام مردم در خوابند ولى در نيمه اول شب مردم در همان حالت روز هستند و در پايان شب چه بسا مردم براى كسب و كار و سفرهايشان بيرون مىروند بنابراين جان شب همان غفلت مردم است كه دل براى عبادت آمادگى دارد، علاوه آنكه اين هنگام با جهاد با نفس و دورى از رختخواب و جدايى جايگاه نرم و خلوت با مالك عباد و سلطان دين و معاد توام است.

و مقصود از دل شب همين است و همين مضمون روايت عمر بن اذينه است گفت از ابا عبد الله عليه السلام شنيدم كه مىفرمود: و در شب ساعتى است كه هيچ عبد مؤمنى نيست كه اتفاقا در آن ساعت نماز بگذارد و از خداى در خواست كند جز آنكه خداى اجابت كند عرضه داشتم اصلحك الله: اين ساعت كدام وقت از شب است فرمود: وقتى نيمه شب گذشت و يك ششم از اول نيمه دوم شب آمد.

و اما در مورد يك سوم آخر شب رواياتى متواتر داريم. پيامبر صلّى الله عليه وآله فرمود: وقتى آخر شب شود خداى سبحان مىفرمايد آيا دعا كننده اى هست كه جوابش دهم؟ و آيا خواهنده اى هست كه خواسته اش را به او دهم؟ آيا استغفار كننده اى هست كه او راببخشم؟ آيا تايبى هست كه توبه وى را قبول كنم؟

ابراهيم بن ابى محمود گفت به امام رضا عرضه داشتم نظر شما در مورد حديثى كه عامه از رسول خدا صلّى الله عليه وآله نقل مىكنند چيست كه پيامبر فرمود خداى تعالى در هر شب به آسمان دنيا مىآيد؟ آن حضرت در جوابم فرمود؟ خداى لعنت كند كسانى را كه سخنان را از معنايش بدر مىبرند به خدا قسم رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم اينگونه نفرمود، بلكه فرمود: خداى تبارك و تعالى در ثلث آخر هر شب و در شب جمعه از اول شب فرشته اى را از آسمان به دنيا مىفرستد و به او امر مىكند كه ندا كند پس او فرياد مىكند آيا سائلى هست كه خواسته اش را بدهم؟ آيا تايبى هست كه توبه اش را قبول كنم آيا استغفار كننده اى هست كه او را بيامرزم؟ اى خواهان! خير بيا و اى خواهان شر سخن كوتاه كن! پس پيوسته به آن، ندا مىكند تا آن كه فجر طلوع كند و در آن هنگام به جايگاهش در ملكوت آسمان باز مىگردد اين را پدرم از جدم از پدرانم از رسول خدا حديث كرد.

نصيحت

شايسته است كسى كه ايمان روشن و اعتقاد صحيح به گفتار پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم و فرزندان زهراى بتول در مسائلى از معارف قرآن كه از پروردگار بزرگ به بندگان مىرسانند دارد اينكه د راين ساعت ها حاجت هاى خود را در جواب ندا بفرستد و همانند كسى باشد كه بر در او فرستاده پادشاهى از پادشاهان آمده و از او خواهان اين است كه احتياجات خود را عرضه كند و بگويد: پادشاه به من اجازه داد كه به نزد تو آيم و تو را خبر دهم كه حوايج خودت را مىتوانى به وسيله من بر او عرضه كنى و از او در خواست كنى تا آنها را بر آورد. حتما او از اين فرصت استفاده مىكند و حاجات مهم و اغراض خود راذكر مىكند و هيچ حاجتى از خود و كسان مورد توجه خود را وا نمى گذارد و همه را به تفصيل ذكر مىكند خصوصا اگر آن پادشاه به دادن عطاى فراوان موصوف باشد و در انجام كارهاى نيكو معروف باشد و چنين كسى كه نياز به فرستاده پادشاه دارد هرگز از منادى پادشاه روى نمى گرداند، و او را بى جواب نمى گذارد و مقصود از اين خطاب فرستاده را، باسستى ضايع نمى كند (و اگر چنين كند) پس او شايسته خشم پادشاه است و با جواب ان الذين يستكبرون عن عبادتى سيدخلون جهنم داخرين (22)باز مىگردد و يا در جواب او همانند غافلها از او روى برگردانده مىشود تا آنكه جزء لشگريان محرومين قرار گيرد و با بار گناه و معصيت باز گردد و مشمول اين روايت شود كه هركس درخواست از خدا را ترك كند فقير مىگردد.

رضى الدين على بن موسى بن طاووس (قدس الله روحه الزكيه)، گفت: و اگر خواستى در آن هنگام بگو: خداى من تصديق به ربوبييت تو و خاتميت رسالت محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم و به اين منادى كه از وجود تو خبر مىدهد، نمودم و اگر گوشم صداى آن را نمى شنود، عقل من كه تصديق اخبار مشتمل بر وعده تو، دارد، آنرا شنيده است سپس من مىگويم: خوش آمدى اى فرشته اى كه از طرف مالك حكيم كريم جواد نيكوكار، نسبت به ما بر ما وارد شدى ما به زبان حال عقلمان گفتار تو را از معدن برآورنده در خواستمان شنيديم كه مىگويى: آيا سائلى هست كه درخواستش را بدهم. و من از شما تمام احتياجات خود را كه مقتضى دوام اقبال حق تعالى به من است مىخواهم و مىخواهم كه پيوسته توفيق روى آورى به او را داشته باشم و احسانش به من تمام گردد و ادب من در پيشگاه او كامل شودو اينكه مرا و هر چه را كه به آن وسيله به من نيكى مىكند حفظ كند و گفتار تو را از زبان سيد و مولايمان كه او اهل آنست كه ما را به آرزويمان رساند شنيديم كه آيا توبه كننده اى هست كه توبه او را بپذيرم و من هم توبه اختيارى مىكنم و هم توبه اضطرارى زيرا من عاجز و ضعيف از غضب و عقابش هستم و رضايت و ثوابش را نيازمندم اگر نفس من در توبه حقيقى راستگو هست تو دانى و الا زبان حال عقل من با همه وجودش تايب است و سخن تو را اى فرشته كه از طرف آقا و سلطانمان كه اهل مهربانى و پذيرش ماست را شنيديم كه گفتى آيا استغفار كننده اى هست تا آنكه او را بيامرزم و من بنده او هستم كه از همه چيزهايى كه او بدش مىآيد توبه مىكنم و براى عفو پناهنده به او هستم و اگر قلب و زبان من در استغفار درست مىگويند بسيار خوب و الا زبان حال عقل من و حالت درماندگى و خستگى شكستگى من در پيشگاه جلالت و عفو و رحمت او از طرف من استغفار مىكند، و من در پيشگاه عزت و رافت او خوار و ناچيزم و اى فرشته! من اظهار اين خواسته و توبه و استغفار و بيچارگى و ذلت و شكستگى خود را به عنوان امانت به تو مىسپارم تا آنرا با حلم و كرم و رحمت وجود به پيشگاه كسى كه بر ما نعمت داد و تو را به سوى ما فرستاد و درهاى رسيدن را به روى ما باز كرد عرضه بدارى.

على بن طاووس گفت: اگر اين دعا را حفظ نكردى و آمادگى براى قرائت آن ندارى آنرا در كاغذى بنويس كه با تو و يا در زير سر تو باشد و آنرا همانند بهترين متاعت حفظ كن! وقتى كه ثلث آخر هر شب شد جلويت بگير و بگو اى فرشته اى كه از طرف ارحم الراحمين و اكرم الاكرمين آمدى اين قصه من است كه به تو تسليم مىكنم من نه زبان گفتگو دارد و نه قلب آماده اى كه كلام شايسته اى بتوانم بتو عرضه كنم. پايان سخن ايشان رحمة الله عليه.

گويم اگر مىتوانى در اين وقت ادعيه اى كه اهل بيت فرمودند و به تو ياد دادند بخوانى پس خوشابحالت و اگر نمى توانى پس اين سخن را بگو:

بار خدايا من به تو ايمان آوردم و پيامبرت و اهلبيتش صلوات الله عليهم را در خبر از عفو بزرگوارانه و الطاف انس تو تصديق كردم بار خدايا درود بر محمد و اهل بيتش بفرست و مرادر دعاهاى نيكى از دنيا و آخرت كه در اين شب شده شريك قرار بده و آنگاه آنچه سزاوار توست با من رفتار كن نه آنچه سزاوار من است اى مهربانترين! درود بفرست بر محمد و فرزندان پاكش.

بدان كه از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرموده: تمام حظ چشم را (كه خواب است) به او ندهيد چون چشم كمترين شكر كنندگان است.

از پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم روايت شده است كه وقتى بنده به خاطر رضايت خدا براى نماز شب از بستر شيرين بر ميخيزد و چشمانش هنوز پر از خوابست خداى تعالى به او بر ملايكه اش مباهات مىكند، ميفرمايد آيا بنده مرا نمى بينيد! از لذت بستر برخاست براى عبادتى كه من بر او واجب نكردم و شاهد باشيد كه من او را آمرزيدم.