قبلا هم اشاره شد كه از فرزندان عقيل 9 نفر قربانى راه حسين عليه السلام كه راه خدا بود شدند و مسلم تابندهترين اين چهرهها بود. اين خاندان با استقبال از شهادت در راه قرآن افتخار ويژهاى براى خود كسب كردند و فرزندان مسلم هم در ادامه خط سرخ پدر شهيدشان در صحنه كربلا حضور يافتند تا وفادارى خويش را به خاندان پيامبر كه تعهد اسلامى هر مؤمن راستين به حساب مىآمد نشان دهند.
صحنه شورانگيز شب عاشورا سند زندهاى بر اين وفا و تعهد و اخلاص است. در آن شب شگفت و عظيم، كه سالار شهيدان، حسين بن على عليه السلام با اهل بيت و بستگان و ياران خويش، از ماجراهاى فرداى خونين سخن مىگفت و وفادارى اصحابش را مىستود و از نيكى و حقشناسى اهل بيتخويش تقدير مىكرد و از خدا براى همه، پاداش نيك مىطلبيد، آرى در آن شب كه بيعت را از ياران خود برداشت تا هر كه مىخواهد برود خطاب به عموزادگانش; يعنى فرزندان عقيل كرده و فرمود: شما شهيد دادهايد، شهادت مسلم شما را بس است، اجازه مىدهم كه شما برويد. در پاسخ گفتند: اگر ما، بزرگ و سرور و پسر عموى والا مقام خود را رها كنيم و در ركابش نه تيرى بيندازيم و نه شمشير و نيزهاى بزنيم، آن گاه مردم چه خواهند گفت و جواب مردم را چه خواهيم داد؟ نه! به خدا سوگند، ما نخواهيم رفت و جان و مال و خانواده خويش را فداى تو مىكنيم و در كنار تو مىمانيم و مىجنگيم تا با تو وارد بهشتشويم; زشت و ناگوار باد، زنده ماندن پس از تو!» (4) و اين گونه فرزندان مسلم و اولاد عقيل، در كنار امام حسين ماندند و از حق دفاع كردند. در ماجراى كربلا دو تن از فرزندان مسلم بن عقيل به شهادت رسيدند و دو فرزند ديگر در كربلا به اسارت نيروهاى دشمن درآمدند كه آنها را به كوفه برده و تحويل «ابن زياد» دادند. نزديك به يك سال در زندان بودند كه پس از فرار به شهادت رسيدند. (در اين باره، توضيحى خواهيم داشت).
اين اجمالى بود از خانواده مسلم، نياكانش، فرزندانش و شهادتطلبى اين دودمان پاك و وفادارىشان نسبتبه اهل بيت پيامبر و خط امامت و ولايت و دفاعشان از حق و ستيزشان با باطل پس از آن كه مولا اميرالمؤمنين عليه السلام به شهادت رسيد و جبهه حق و عدل، يارانى مخلصتر و سربازانى فداكارتر مىطلبيد. قسمت عمده تلاش و جهاد «مسلم بن عقيل» در دوره امامتحسين بن على عليه السلام و زمينهسازى براى نهضت آن امام شهيد، در كوفه بود، كه در فصل آينده، آن را مىخوانيم.