ابن ابی الحدید

ال. ویکاواگلیری‏؛ مترجم: علی اکبر عباسی

نسخه متنی
نمايش فراداده

ابن ابى‏الحديد

1

ال. ويكاواگليرى‏

مترجم: على اكبر عباسى 2

ابن ابى‏الحديد از شخصيت‏هاى درخشان علمى قرن هفتم‏هجرى است، مهم‏ترين اثر او شرح نهج‏البلاغه است كه يكى از شرح‏ها ى عالى بر اين كتاب شريف محسوب مى‏گردد.

دانش گسترده، تساهل و تسامح فوق‏العاده و استفاده مؤلف از منابع پيشين و كتاب‏هاى ارزش‏مندى كه بسي ارى از آنها اندكى پس از نگارش آن شرح، در هجوم مغولان نابود گرديد، به ارزش اين اثر افزوده است. در اين مقاله، سير زندگانى، فعاليت‏هاى علمى، گرايش‏هاى مذهبى و سياسى ابن ابى‏الحديد و شيوه كار وى از ديدگاه يكى از محققان غربى و از نويسندگان مقالات دايرةالمعارف اسلام، تجزيه و تحليل شده است.

واژه‏هاى كليدى: على‏عليه السلام، نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، مغول.

ابن ابى‏الحديد در رشته‏هاى علمى، مانند زبان عربى، شعر و ادب، معانى و بيان، كلام و تاريخ صدر اسلام، دانشمند بزرگى بود، علاوه بر اين، وى يك قاضى اصولى و نويسنده برجسته در زمينه شعر و نثر محسوب مى‏گردد. او در اول ذى‏الحجه 586ه برابر با سى‏ام دسامبر 119 0م در مداين متولد شد و در سال (655ه /1257م) يا (656ه /1258م) به فاصله كمى پيش يا پس از آن كه مغولان بغداد را تسخير كنند (20 محرم 656/ژوئيه 1258)، در بغداد درگذشت.3 بر اساس نوشته‏هاى ابن الفوطى، كه نشان مى‏دهد وى با پناه بردن به خانه وزير، ابن العلقمى، از قتل‏عام مهاجمان جان به در برد و حتّى به عنوان كاتب صلاح (بايگانى ديوان ضمائم) تعيين شد، «تاريخ دوم» محتمل‏تر است، نام كامل وى عزالدين ابوالحامد بن عبدالحميد بن ابى الحسن هبه اللَّه بن محمد بن ابى الحديد المدائنى است. با اين همه، نام ديگرى نيز براى پدرش ذكر مى‏شود؛ برطبق نوشته روضات الجنان، نام پدرش ابوالحسن حماد الدين محمد بن محمد است نه، هبة الله (در صفحه پايانى جلد چهارم نهج‏البلاغه، كه در سال 1329ه در قاهره منتشر شده، نسب وى اين گونه آمده است: ابن هبه‏اللَّه بن محمد بن محمد ابى‏الحديد) پدرش قاضى بو د. نام دو برادر ايشان در منابع ذكر شده است، يكى موفق الدين ابوالمعالى احمد يا قاسم، كه بخشندگى عبدالحميد را نداشت، ولى (بر طبق روايت ابن كثير) از شهرت زيادى به عنوان فقيه، اديب و شاعر برخوردار بود. برادر ديگرش، ابوالبركات محمد، كاتب نظاميه‏ها و شاعر بود، وى در سن 34 سالگى در سال (598ه /1201م) درگذشت.4

عبدالحميد جوانى را در زادگاهش گذراند، در آن‏جا اصول كلام را مطالعه كرد و به معتزله گرايش يافت، وى به دليل حضور در مدائن، جايى كه شيعه در آن صاحب نفوذ بود، هفت قصيده، مشهور به «العلويات» را سرود كه گرايش ‏هاى قوى شيعى‏اش را نشان مى‏دهد.5 او بعد از آن به بغداد رفت و پس از آشنايى با دانشمندان آن‏جا، عقايدش تعديل شد، وى در آن‏جا از حمايت خلفاى عباسى بهره‏مند گرديد، به طورى كه هدايايى از ايشان دريافت كرد و موقعيت‏هاى ادارى زير را به دست آورد:

[وى ابتدا] ك اتب دارالتشريفات (اداره پيمان‏نامه‏ها) بود. بعد از آن در ديوان دارالخلافه مشغول شد و پس از آن ناظر يك بيمارستان بود و سرانجام رئيس كتابخانه‏هاى بغداد، شد.6

ابن ابى‏الحديد خود مى‏نويسد، مسئوليت‏هاى وى، كارش را از لحاظ غناى فرهنگى با ارزش نمود و مانع از اشتياق او به كسب علم و دانش و سرودن شعر نشد. ابن العلقمى، آخرين وزير خلفاى عباسى، بيشترين حمايت‏ها را از وى مى‏نمود و اين به دليل تفاهم سياسى، مذهبى و ادبى مشترك بين آنها بود.

بروكلمان، تنها اطلاعاتى درباره پنج اثر علمى ابن ابى‏الحديد ارائه مى‏دهد كه عناوين آنها با پاره‏اى اطلاعات ديگر، از اين قرار است:

1. نقد كتاب المثل المسائر فى الادب الكاتب و الشاعر، اثر ابن اثير نصراللَّه بن محمد مى‏باشد.7 اين اثر به دستور خليفه مستنصر، نوشته شد كه عنوان آن «الفلك الدائر على مثل السائر» بود و خيلى زود نقدهاي ى بر آن نوشته شد.8 شروع تأليف اين اثر در اول ذى الحجه 633ه برابر با ششم آگوست 1236م بود و در مدت پانزده روز به پايان رسيد.

2. شرحى بر كتاب آيات البينات‏9 اثر فخر الدين رازى.

3. شرحى بر المنتظم فى الطب، اثر ابن سينا.10

4. منظومه‏اى از كتاب فصيح الطلاب،11 از اين كه، ابن ابى‏الحديد اين مجموعه را در 24 ساعت سروده شايد بتوان به ذوق شاعرانه‏اش پى برد.

5. شرحى بر نهج البلاغه: مجموعه‏اى مشهور كه به وسيله شريف رضى، جمع آورى شده (نه برادرش سيد مرتضى)، اين مجموعه شامل كلمات قصار، نامه‏ها، موعظه‏ها و ا ندرزها و... است كه به على بن ابيطالب‏عليه السلام منسوب است.12 اين شرح، شامل بيست جزء است و انصافاً اثرى ماندگار توصيف مى‏شود.13 اين اثر، منبع اطلاعاتى بزرگ در زمينه‏هاى مختلف محسوب مى‏شود. مؤلف در هر بخش، از كتاب‏هاى متعدد استفاده نموده و براى توضيح كامل و جامع بحث، مباحث لغت‏شناسى، فلسفى، تاريخى، دينى، ادبى، شرح حال افراد و ديگر موارد را ذكر كرده است. (اين نكته قابل توجه است كه مؤلف در شرح خود، صفحات طولانى را به مطالب تك‏نگارى‏هايى اختصاص داده كه قبل از طبرى نوشته شده يا وى از آنها استفاده نكرده است. به اين دليل است كه مولف، ابتدا شرحى مختصر و دقيق از موضوع ارائه داده و سپس به مطالعه كامل و همه‏جانبه موضوعات مختلف پرداخته است. (استفاده از چاپ جديد اين كتاب كه محمد ابوالفضل ابراهيم آن را در بيست جلد در قاهره منتشر كرده آسان‏تر است) مؤلف براى اين اثر ب يش از پنج سال زمان صرف كرده است.14 (از اول رجب 644ه / 1240م تا پايان صفر 649ه / 1251م).15

كتاب شرح نهج‏البلاغه به وسيله موفق، برادر ابن ابى‏الحديد به وزير، ابن العلقمى، تقديم شد و پاداشى نقدى معادل (صد دينار، يك خلعت افتخار و يك اسب) براى ابن ابى‏الحد يد در برداشت. فخرالدين عبداللَّه بن هادى بن اميرالمؤمنين المؤيد باللَّه يحيى بن حمزه زيدى‏16 گزيده‏اى از آن را با عنوان العقد الفريد المستخرج من شرح ابن ابى‏الحديد، جمع آورى كرده كه به فارسى ترجمه شده است.17 به فهرست بروكلمان موارد زير را نيز بايد اضافه نمود:

6. الاعتبار على كتاب الذريعه فى اصول الشريعه در سه جلد، گفته شده كه مؤلف الذريعه، سيد مرتضى بوده ولى از قرار معلوم نويسنده آن شريف‏المرتضى است (اين كتاب به وسيله بروكلمان ذكر نشده است).

7. نقد المستصفى غزالى، مستصفى من علم الاصول.18

8. الح واشى على الكتاب المفصل فى النحو، اثر زمحشرى.19

9. تعدادى شرح‏هاى انتقادى (تعليق) بر المحصول فى علم الاصول به وسيله فخرالدين رازى.20

10. شرحى بر اثر محصل افكار المتقدمين و المتأخرين، يك متن فلسفى نوشته شده به وسيله فخرالدين رازى.21

11. شرحى بر كت اب مشكلات العزر، از ابوالحسن بصرى، در علم كلام (هيچ‏كدام از اين آثار مؤلف، توسط بروكلمان ذكر نشده است).

12. يك مجموعه دينى، تاريخى و ادبى تحت عنوان العبقرى الحسان، كه در آن مؤلف گونه‏هايى از نثر و شعرش را معرفى نموده است.

13. شرحى بر كتاب الياقوت، نوشته ابواسحق ابراهيم بن نوبخت.22

14. الوشاح الذهبى فى العلم الادبى كه جزئيات بيشترى از آن شناخته شده نيست.

ابن ابى‏الحديد، علاوه بر اين‏كه متفكرى عالى رتبه است، از جانب اتونوماسيا(autonomasia) به نام «شاعر العراقى» توصيف شده است و برخى از دانشمندا ن اشعار وى را شرح كرده‏اند. اشعارى كه در ذيل آمده، توسط وى سروده شده است.

1. ديوان اشعار شامل همه نوع شعر از مديحه‏سرايى تا غزل، كه تسلط وى بر مناجات صوفيانه و خطابه نيز در اشعارش كاملاً مشهود است.23

2. قصايدى كه تحت عنوان قصيده السبع العلويات يا س بع العلويات، شناخته مى‏شود كه حداقل چهار شرح بر آن وجود دارد،24 و موضوعات آن عبارتند از:

الف) فتح خيبر؛

ب) فتح مكه؛

ج) ستايش پيامبر؛

د) كشته شدن حسن بن على بن ابيطالب.

3. مستنصريات، كه به دستور خليفه «مستنصر»، سروده شده است. اشعار ابن ابى‏ الحديد به وسيله صفدى و هم‏چنين ابن شاكر، در مجموعه زندگى‏نامه‏ها نقل شده است.

اين اطلاعات نه تنها از وجود دانشمندى بزرگ و آگاه در همه علوم عقلى خبر مى‏دهد، بلكه وى را از ديگر دانشمندان مسلمان نيز متمايز مى‏كند. جزئيات اطلاعاتى كه درباره وى در روضات ال جنات آمده و در ريحانه‏الادب نيز تأييد شده، نشان از شخصيت جذاب ايشان است؛ اين دو منبع نشان مى‏دهند كه براى بيان گرايش‏هاى سياسى و مذهبى اين دانشمند بزرگ اسلامى مشكلاتى وجود دارد. قضاوت‏هاى گوناگونى در اين زمينه انجام شده، ولى دقيقاً مذهب وى مشخص نيست و نو يسندگان به ذكر امتيازات وى بسنده كرده‏اند:

بعضى گفته‏اند كه وى در اصول، معتزلى و در فروع، شافعى بوده است (بنابر اين اظهارنظر وى سنى بوده است). برخى به دليل صراحتش در اثبات حقانيت على، وى را شيعه قلمداد كرده‏اند يا اين‏گونه گفته‏اند كه وى ابتدا معتزلى بوده و بعد شيعه شده است. هم‏چنين گفته شده كه وى بينابين دو گروه شيعه و سنى بوده است (بين الفريقين) حتّى از جهت «حُسن انصاف»، موقعيتش نسبت به سنى‏ها را با موقعيت عمربن عبدالعزيز نسبت به بنى‏اميه مقايسه كرده‏اند.

برخى وى را جزء معتزله جاحظيه توصيف كرده‏ اند كه در اعتزال، از ايده‏هاى جاحظ پيروى مى‏كرد و در حقيقت، عقيده دينى وى كه در شرح نهج‏البلاغه آمده، از بسيارى جهات با جاحظ موافقت دارد.25 يك بررسى دقيق و منصفانه از بعضى صفحات مجادله‏آميز او در شرح نهج‏البلاغه و ارزيابى كمّى و عمقى اين اثر مشخص مى‏كند كه وى امامى مذهب، نبوده است.26

1. اين مقاله ترجمه‏اى است از مدخل ابن ابى الحديد در دائرة المعارف اسلام‏

ibn abilhadid in encyclopaedia of islam v. 3, p684-686.

2. عضو هيأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى واحد كاشمر.

3. نگارش مهم‏ترين كتاب ابن ابى‏الحديد، قبل از تصرف بغداد به دست مغولان بوده و حتى اگر وى، بعد از تصرف اين شهر وفات يافته باشد، فرصت تغييرات لازم در ارتباط با تصرف بغداد را نيافته است، زيرا كه در شر ح خطبه 128 چنين مى‏نويسد كه مغولان هرگز موفق به تسخير بغداد نخواهند شد. ر.ك: ابن ابى‏الحديد، شرح نهج البلاغه، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، چاپ اول، (تهران، انتشارات كتاب آوند دانش، 1421ق) الجزء الثامن، ص 188، در شرح خطبه 128.

4. ابن السايى، ص 88 .

5. دقت در اين قصيده ممكن است، گرايش‏هاى شيعى وى را تأييد كند، ولى شيعى بودن وى از اين قصايد استنباط نمى‏شود؛ زيرا كه وى در العلويات مى‏گويد كه شيعه نيستم، ولى شيعيان را دوست دارم. ر.ك: ابن ابى‏الحديد، پيشين، الجزء الاول، مقدمه ابوالفضل ابراهيم، ص 12.

6. بر اساس گفته محمد ابوالفضل ابراهيم، در مقدمه‏اى بر شرح نهج البلاغه.

7. كارل بروكلمان، تاريخ الادب العربى، ترجمه به عربى عبدالحليم النجار و ديگران (مصر، دارالمعارف، 1959 - 1977م) ج 1، ص 297 - 521.

8. ر.ك: حجاج الخليفه، چاپ فلوگل، ج 5، ص 373.

9 . كارل بروكلمان، پيشين، ج 1، ص 507، 823.

10. همان، ص 823.

11. همان، ص 118.

12. همان، ص 405، 705.

13. ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، چاپ چهار جلدى در قاهره، 1329.

14. ر.ك: كاتالوگ كتاب خانه خديوى در قاهره، 1307، ج 4، ص 288.

15. كارل بر وكلمان، پيشين، ج 11، ص 242.

16. همان، ج 1، ص 705.

17. همان، ص 424 - 754.

18. همان، ص 291 - 509.

19. همان، ص 509 - 921.

20. همان، ص 507 - 923.

21. همان، ص 320.

22. چند نمونه در شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 29 - 30، گنجانده شده‏اند.

23. كارل بروكلمان، پيشين، ج 1، ص 247 - 249.

24. با يك بررسى مختصر مى‏توان فهميد كه كمتر از پنج سال، صرف تأليف كتاب شده است و خود ابن ابى‏الحديد هم صراحتاً به اين موضوع اشاره مى‏كند.

25. البته بايد در نظر داشت كه از جهاتى نيز انديشه وى با جاحظ متفاوت اس ت، از جمله در مورد تفضيل على و ابوبكر، در اين خصوص، جاحظ در كتاب العثمانيه مفصل بحث نموده است و ابن ابى‏الحديد در سراسر كتاب شرح نهج‏البلاغه، برخلاف آن اظهار عقيده كرده است.

26. از مطالعه شرح نهج البلاغه چنين استنباط مى‏شود كه وى زيدى مذهب نبوده است. به عنوان نمونه، نظر متكلمان زيدى را رد مى‏نمايد، ر.ك: ابن ابى‏الحديد، پيشين، الجزء العشرون، ص 11 - 27، و رد اين نظر در ارتباط با اصحاب ص 27، دفاع از عثمان هنگام تبعيد ابوذر، الجزء الثامن، ص 203، فرق گذاشتن بين تفسير خويش و تفسير شيعيان، الجزء السادس، ص 3 4.

منابع‏

- ابن ابى‏الحديد، شرح نهج‏البلاغه، تحقيق؛ محمد ابوالفضل ابراهيم، الطبعه الاولى (تهران، انتشارات كتاب آوند دانش، 1421ق).

- ابن خلكان، شمس الدين احمد، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، تحقيق از احسان عباس (بيروت، 1965، دارصادر، بى‏تا).

- ابن كث ير، ابوالفدا حافظ، البدايه و النهايه، تحقيق ابوملحم، و على نجيب عطوى (بيروت، دارالكتب العلميه، بى‏نا).

- بروكلمان، كارل، تاريخ الادب العربى، ترجمه به عربى: عبدالحليم، النجار، و... (مصر دارالمعارف، 1959 - 1977) ج 6.

- تبريزى خيابانى، محمدعلى، ريحانه الادب فى تراجم المعروفين بالكنيه و اللقب، 1324.

- زركلى، خيرالدين، الاعلام (بيروت، دارالعلم، للملايين، 1989م).

- صفدى، خليل‏بن ايبك، الوافى بالوفيات، باهتمام هلموت ريتر، 1381.

- الكتبى، محمد بن شاكر، فوات الوفيات، تحقيق احسان عباس (بيروت، دارال ثقافه، بى‏تا).

- كحاله، محمدرضا، معجم المؤلفين (بيروت، داراحياء التراث العربى، بى‏تا).