اندیشه سیاسی محقق کرکی

سیدمحمدعلی حسینی زاده

نسخه متنی -صفحه : 147/ 54
نمايش فراداده

‌ اسماعيل و فرزندش را مجبور مىكرد سياست‏هايى به‏منظور كاهش قدرت صوفيان قزلباش اتخاذ كنند.

دعوت از علماى عرب و حضور آن‏ها ضربه بزرگى بر پيكر قزلباشان وارد كرد. علما از همان بدو ورود خود، با اصرار بر تشيّعِ فقاهتى، به تقبيحِ عقايد انحرافى صوفيه پرداختند و به تدريج آن‏ها را از صحنه‏هاى اجتماعى و سياسى منزوى كردند.

علما و صوفيان

معمولاً در طول تاريخِ فكرى و فرهنگى جهان اسلامى، بين فقهاى شرع و متصوفان اختلافاتى وجود داشته است. شدّت اين اختلاف گاه به جايى مىرسيد كه فقها اهل تصوّف را مشرك و كافر مىدانستند. عقايد خاص بسيارى از فرقه‏ها و شيوخ صوفى، همانند اعتقاد به وحدتِ وجود، شطحياتِ ظاهراً كفرآميز، جدايى طريقت و شريعت و تشكيلات مريد و مرادى و خانقاهى، مخالفت فقها را برمىانگيخت. از سوى ديگر رشد ابتذال و بىبند و بارى در برخى از فرقه‏هاى تصوّف، بر جدايى متدينان و متصوفان مىافزود.

از اعتقادات بسيارى از فرقه‏هاى صوفى اين بودكه سالك چون به مرتبه اوليا رسيد، ملزم به رعايت حدود شريعت نيست. از نظر آن‏ها كفر و ايمان نزد عارف مساوى بود و عارف فوق شريعت محسوب مىگشت1. مسلماً اين اعتقادات حساسيت‏هاى فراوانى در بين عالمان شرع ايجاد مىكرد و در خود تصوّف نيز اين اعتقادات منشأ انحرافات بسيارى مىشد؛ به‏طورى كه بسيارى از صوفيان هيچ اعتنايى به احكام شرعي

1. حنا الفاخورى و خليل الجر، تاريخ فلسفه در جهان اسلامى، ترجمه عبدالمحمد آيتى، ص 293.