بازگشت به نهج البلاغه

سیدعلی حسینی خامنه ای

نسخه متنی -صفحه : 45/ 34
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 38

نهج البلاغه را در كل فضاى جهان اسلام گسترش بدهد، همچنان باقى است، اگرچه پايه‏هاى آن كارهاى اصولى، دارد تدريجا انجام مى‏گيرد. واقعا نهج البلاغه گنجينه عظيمىاست كه به اين سادگى، حتى به موجودى آن نمى‏شود دسترسى پيدا كرد،

يعنى آن را فهميد، و بعد از اينكه چنين موجودى را شناختيم، نوبت كار اصلى يعنى بهره‏بردارى است. ما هنوز موجودى نهج البلاغه را هم نمى‏دانيم، البته بسيارى از منابع غنى اسلامىهمين وضعيت را دارند، اما نهج البلاغه با رتبه و پايه والايى كه دارد در حقيقت يك استثناء است و بايد به صورت يك گنجينه استثنايى با آن برخورد كرد.

وقتى تأمل مى‏كنم، مى‏بينم آرزويى كه، داشته‏ايم و داريم اين است كه جامعه ما با اين كتاب عزيز الفت و انس پيدا كند. از امثال ما نمى‏شود حالا انتظار كارهاى تحقيقاتى داشت. مگر اينكه خداى متعال توفيق دهد روزى به حجره طلبگى خودمان برگرديم و از اين كارها داشته باشيم. من درباره توجهى كه ما بايد به نهج البلاغه پيدا كنيم مى‏خواهم هشدار بدهم. ما اين توجه را امروزه كم داريم، مثل اينكه نمى‏دانيم چه گنجينه معرفت بى‏پايانى در اين كتاب هست، يا هنوز براى مردم ما، حتى براى محققين ما، اهميت دستيابى به منبع عظيم اين كتاب بى‏نظير به طور كامل كشف نشده است.

اهميت قدمت نهج البلاغه

اولا اين كتاب يك كتاب دست اول اسلامىاست و در اين شرايط تاريخى، كه با صدر اسلام تقريبا 1400 سال فاصله داريم، منابع دست اول و اصيل اهميت ويژه‏اى دارد، چرا كه با طول زمان ميل به تأويل و برداشتهاى تأويل گونه افزايش پيدا مى‏كند و اين يكى از آفات تفكرات الهى است. وقتى زمان از منبع جوشش دين قدرى فاصله پيدا مى‏كند، ذهنها، خلاقيتها، و ابتكارات و جوششهاى درونى انسانهاى هوشمند آنها را به استنباطهايى كه بيشتر متكى به سليقه‏هاست سوق مى‏دهد، و همين امر به صورت نامرئى اديان را منحرف مى‏كند. اديان گذشته كه منحرف شده‏اند، يكى از اصيل‏ترين آفات آنها اين بوده كه متون اولى و اصليشان به طور كامل و سالم باقى نمانده است.

ما البته قرآن را دست نخورده داريم، همين خود امتياز بسيار بزرگى است و همين موجب شده كه محورى براى استنباطهاى گوناگون اسلامى، با همه آفاق وسيع اختلاف سليقه‏ها، وجود داشته باشد. يعنى بالأخره نقطه‏اى هست كه آراء و عقايد مختلف به