نيز اين مقام را دارند، آيا مىتوانيم از آنها نيز درخواست شفاعت كنيم؟ اگر كسى چنين بگويد، پرستش و عبادت بندگان صالح خدا را كرده است"! «1».
و نيز نامبرده در رساله" اربع قواعد" سخنى دارد كه خلاصهاش اين است: رهايى از شرك تنها به شناسايى چهار قاعده ممكن است:
1- كفارى كه پيامبر (ص) با آنها نبرد كرد اقرار داشتند به اينكه:
خداوند خالق و رازق و تدبير كننده جهان هستى است چنان كه قرآن مىگويد:" قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ... وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ": (سوره يونس آيه 31) ولى اين اقرار و اعتراف هرگز آنها را در زمره مسلمانان قرار نداد.
2- آنها مىگفتند: توجه ما به بتها و عبادت ما از آنها تنها بخاطر طلب قرب و شفاعت مىباشد،" وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ": (يونس- 18).
3- پيامبر (ص) تمام كسانى را كه عبادت غير خدا مىكردند محكوم ساخت، اعم از آنها كه عبادت فرشتگان و انبياء و صالحين مىكردند يا آنها كه اشجار و احجار و خورشيد و ماه را مىپرستيدند و هيچگونه تفاوتى در ميان آنها قائل نشد.
4- مشركان عصر ما در مسير شرك از مشركان زمان جاهليت بدترند!، زيرا آنها به هنگام آرامش، عبادت بتها مىكردند ولى در شدت و سختى به مقتضاى" فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ": (سوره عنكبوت: 65) تنها خدا را مىخواندند، ولى مشركان زمان ما در حالت آرامش و سختى هر دو متوسل به غير خدا مىشوند"! «2».
عجيب اينكه اين گروه وهابيان در نسبت دادن شرك به ساير مسلمانان و كسانى كه با عقايد آنان هماهنگى ندارند، اعم از سنى و شيعه، به اندازهاى جرى
(1) كشف الشبهات بنا به نقل البراهين الجلية صفحه 17. (2) رساله اربع قواعد صفحه 24 تا 27 بنا به نقل كشف الارتياب صفحه 163.