تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 327
نمايش فراداده

مى‏كردند از آنچه در تورات پيرامون صفات پيامبر اسلام (ص) آمده بود به آنها خبر مى‏دادند، بزرگان يهود از اين امر آگاه شدند و آنها را از اين كار نهى كردند، و گفتند شما صفات محمد (ص) را كه در تورات آمده براى آنها بازگو نكنيد تا در پيشگاه خدا دليلى بر ضد شما نداشته باشند، آيات فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت" «1».

تفسير: انتظار بيجا!

در اين آيات چنان كه ملاحظه مى‏كنيد قرآن، ماجراى بنى اسرائيل را رها كرده، روى سخن را به مسلمانان نموده و نتيجه گيرى آموزنده‏اى مى‏كند، مى‏گويد:" شما چگونه انتظار داريد كه اين قوم به دستورات آئين شما ايمان بياورند، با اينكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى‏شنيدند و پس از فهم و درك آن را تحريف مى‏كردند، در حالى كه علم و اطلاع داشتند"؟! (أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ).

بنا بر اين اگر مى‏بينيد آنها تسليم بيانات زنده قرآن و اعجاز پيامبر اسلام (ص) نمى‏شوند نگران نباشيد، اينها فرزندان همان كسانى هستند كه به عنوان برگزيدگان قوم همراه موسى به كوه طور رفتند و سخنان خدا را شنيدند و دستورهاى او را درك كردند، و به هنگام بازگشت، آن را تحريف نمودند.

از جمله" وَ قَدْ كانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ ..." چنين استفاده مى‏شود كه همه آنها تحريف‏گر نبودند بلكه اين تنها كار گروهى بوده كه شايد اكثريت را تشكيل مى‏دادند.

(1) مجمع البيان ذيل آيات مورد بحث.