تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 1 -صفحه : 667/ 437
نمايش فراداده

در حقيقت اين گروه كه قرآن از آنها به عنوان الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ (آنها كه نمى‏دانند) ياد كرده، دو در خواست غير منطقى داشتند:

1- چرا خداوند مستقيما با ما سخن نمى‏گويد؟

2- چرا آيه‏اى بر خود ما نازل نمى‏شود؟

قرآن در پاسخ اين ادعاهاى لجوجانه و خودخواهانه مى‏گويد:" پيشينيان آنها نيز همين گونه سخنان داشتند، دلها و افكارشان مشابه است، ولى ما آيات و نشانه‏ها را (به مقدار كافى) براى آنها كه حقيقت جو و اهل يقين هستند روشن ساختيم" (كَذلِكَ قالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ).

اگر براستى منظور آنها درك حقيقت و واقعيت است، همين آيات را كه بر پيامبر اسلام (ص) نازل كرديم نشانه روشنى بر صدق گفتار او است، چه لزومى دارد كه بر هر يك يك از افراد مستقيما و مستقلا آياتى نازل شود؟ و چه معنى دارد كه من اصرار كنم بايد خدا مستقيما با خود من سخن بگويد؟! نظير اين سخن را در سوره مدثر آيه 52 نيز مى‏خوانيم: بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتى‏ صُحُفاً مُنَشَّرَةً:" هر يك از آنها انتظار دارند اوراق متعددى از آيات بر آنها نازل گردد"! چه انتظار بيجايى؟

اصولا اين كار، علاوه بر اينكه هيچگونه ضرورتى ندارد بر خلاف حكمت پروردگار است زيرا اولا اثبات صدق پيامبران براى همه مردم از طريق آياتى كه بر خود آنها نازل مى‏شود كاملا ممكن است.

ثانيا- نزول آيات و معجزات بر هر كس ممكن نيست، يك نوع شايستگى و آمادگى و پاكى روح لازم دارد، اين درست به آن مى‏ماند كه تمام سيم‏هاى شبكه وسيع برق يك شهر (اعم از سيمهاى قوى و بسيار نازك) انتظار داشته باشند كه همان برق فوق العاده نيرومندى كه به نخستين كابلهاى قوى منتقل مى‏شود به آنها