جدايى ممكن بود تا سه سال ادامه پيدا كند، بعد از اين مدت ناچار بودند جدايى را رها ساخته و با هم زندگى كنند «1».
گر چه دنياى غرب اين جدايى را تا سه سال اجازه مىدهد، ولى اسلام حاضر نشد- بيش از چهار ماه كه اگر سوگند هم ياد نكند چنين فاصلهاى مباح است- اين وضع نابسامان ادامه يابد، مرد بايد بعد از اين مدت وضع خود را روشن سازد، و اگر سرپيچى كند حكومت اسلامى مىتواند او را تحت فشار شديد قرار دهد تا كار را يكسره كند.
قابل توجه اينكه در بسيارى از آيات قرآن، اوصافى از خداوند، پايانگر بحثها است، اين اوصاف هميشه رابطه مستقيمى با محتواى آيه دارد، و چنان نيست كه انتخاب آن بدون رابطه نزديكى صورت گرفته باشد.
از جمله در آيات مورد بحث هنگامى كه سخن از ايلاء و تصميم بر شكستن اين قسم گناهآلود مىگويد، آيه به جمله" غَفُورٌ رَحِيمٌ" ختم مىشود، اشاره به اينكه اين حركت صحيح، سبب مىشود كه گذشته گناهآلود مشمول غفران رحمت الهى گردد، و هنگامى كه سخن از تصميم بر طلاق در ميان است، روى اوصاف" سَمِيعٌ عَلِيمٌ" تكيه مىشود، يعنى خداوند سخنان شما را مىشنود و از انگيزه طلاق و جدايى آگاه است، و شما را بر طبق آن جزا مىدهد.
1) حقوق زن در اسلام و اروپا