نمونه و فوق العادهاى ديده مىشود كه گاهى در تفسير آنها تنها از آنان نام مىبرند.
در اصول كافى از امام باقر يا امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود:
" پيامبر خدا بزرگترين راسخان در علم بود و تمام آنچه را خداوند بر او نازل كرده بود از تاويل و تنزيل قرآن مىدانست، خداوند هرگز چيزى بر او نازل نكرد كه تاويل آن را به او تعليم نكند و او و اوصياى وى همه اينها را مىدانستند".
روايات فراوان ديگرى در كتاب اصول كافى «1» و ساير كتب حديث در اين زمينه آمده است كه نويسندگان تفسير" نور الثقلين" و تفسير" برهان" در ذيل اين آيه آنها را جمعآورى نمودهاند و همانطور كه اشاره شد تفسير" راسخون فى العلم" به پيامبر (ص) و ائمه هدى (ع) منافاتى با وسعت مفهوم اين تعبير ندارد، لذا از ابن عباس نقل شده كه مىگفت: من هم از راسخان در علم هستم، منتها هر كس به اندازه وسعت دانشش از اسرار و تاويل آيات قرآن، آگاه مىگردد، و آنان كه علمشان از علم بىپايان پروردگار سرچشمه مىگيرد طبعا به همه اسرار و تاويل قرآن آشنا هستند در حالى كه ديگران تنها قسمتى از اين اسرار را مىدانند.
در اينجا بحث مهمى در ميان مفسران و دانشمندان ديده مىشود كه آيا" وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ" آغاز جمله مستقلى است و يا عطف بر" الا اللَّه" مىباشد، و به عبارت ديگر آيا معنى آيه اين است كه:" تاويل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمىدانند" و يا معنى آن اين است كه" تاويل قرآن را فقط خدا مىداند، اما راسخون در علم مىگويند گرچه تاويل آيات متشابه را نمىدانيم، اما در برابر همه آنها تسليم هستيم و همه از طرف پروردگار ما است".
1) اصول كافى، جلد 1 صفحه 213.