اين جمله ممكن است اشاره لطيفى به اين حقيقت بوده باشد كه در سفر حج موارد فراوانى براى تهيه زادهاى معنوى وجود دارد كه بايد از آن غفلت نكنيد در آنجا تاريخ مجسم اسلام است و صحنههاى زنده فداكارى ابراهيم (ع) قهرمان توحيد و جلوههاى خاصى از مظاهر قرب پروردگار ديده مىشود كه در هيچ جاى ديگر جهان نيست آنها كه روحى بيدار و انديشهاى زنده دارند مىتوانند براى يك عمر از اين سفر بىنظير روحانى توشه معنوى فراهم سازند.
قابل توجه اينكه به دنبال اين مطلب باز دستور به تقوا مىدهد و روى سخن را به اولى الالباب «1» يعنى صاحبان مغز و انديشه مىكند آرى آنها هستند كه روح حج را درك مىكنند و از اين برنامه عالى تربيتى حد اكثر بهرهبردارى را مىنمايند در حالى كه ديگران تنها از قشر و پوست آن سهمى دارند و روح حج را درك نمىكنند.
آرى صاحبان مغز و انديشمندانند كه آثار تقوا و پرهيزكارى را در فرد و جامعه درك مىكنند.
1)" الباب" جمع" لب" به معنى مغز هر چيزى است و لذا به عقل خالص" لب" مىگويند. در آيه بعد به رفع پارهاى از اشتباهات در زمينه مساله حج پرداخته، مىفرمايد:" گناهى بر شما نيست كه از فضل پروردگارتان (و منافع اقتصادى در ايام حج) برخوردار شويد" (لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ). در زمان جاهليت هنگام مراسم حج هر گونه معامله و تجارت و باركشى و مسافربرى را گناه مىدانستند و حج كسانى را كه چنين مىكردند باطل مىشمردند. آيه مورد بحث اين حكم جاهلى را بى ارزش و باطل اعلام كرد و فرمود هيچ مانعى ندارد كه در موسم حج از معامله و تجارت حلال كه بخشى از فضل خداوند بر بندگان است بهره گيريد و يا كار كنيد و از دست رنج خود استفاده كنيد.