تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 2 -صفحه : 655/ 557
نمايش فراداده

خواهيم كرد استفاده مى‏شود كه فرستادگان و اولياى خدا به فرمان و اذن او مى‏توانند به هنگام لزوم در جهان تكوين و آفرينش تصرف كنند و بر خلاف عادت و جريان طبيعى، حوادثى به وجود آورند، زيرا جمله‏هاى" ابرى" (بهبودى مى‏بخشم) و" أُحْيِ الْمَوْتى‏" (مردگان را زنده مى‏كنم) و مانند آن كه به صورت فعل متكلم ذكر شده دليل بر صدور اينگونه كارها از خود پيامبران است و تفسير اين عبارات به دعا كردن پيامبران و اينكه كار آنها تنها دعا براى تحقق اين امور بوده نه غير آن تفسير بى دليلى است، بلكه ظاهر اين عبارات اين است كه آنان در جهان تكوين تصرف مى‏كردند و اين حوادث را به وجود مى‏آوردند.

منتهى براى اينكه كسى تصور نكند كه پيامبران و اولياى خدا استقلالى از خود دارند و در مقابل دستگاه آفرينش دستگاهى بر پا ساخته و نيز براى اينكه احتمال هر گونه شرك و دوگانه پرستى در خلقت و آفرينش بر طرف گردد در چندين مورد از اين آيات روى كلمه" بِإِذْنِ اللَّهِ" و مانند آن تكيه شده است (در آيه مورد بحث دو بار و در آيه 110 سوره مائده چهار بار كلمه باذنى تكرار گرديده) و منظور از ولايت تكوينى نيز چيزى جز اين نيست كه پيامبران يا امامان به هنگام لزوم و ضرورت تصرفاتى در جهان خلقت به اذن پروردگار انجام دهند و اين چيزى بالاتر از ولايت تشريعى يعنى سرپرستى مردم از نظر حكومت و نشر قوانين و دعوت و هدايت به راه راست است.

از آنچه گفته شد پاسخ كسانى كه ولايت تكوينى مردان خدا را منكر مى‏شوند و آن را يك نوع شرك مى‏دانند به خوبى روشن مى‏گردد زيرا هيچ كس براى پيامبران و يا امامان دستگاه مستقلى در مقابل خداوند قايل نيست، آنها همه اين كارها را به فرمان و اجازه او انجام مى‏دهند ولى منكران ولايت تكوينى مى‏گويند كار پيامبران منحصرا تبليغ احكام و دعوت به سوى خدا است و احيانا براى انجام گرفتن پاره‏اى از امور تكوينى از دعا استفاده مى‏كنند و بيش از اين كارى از آنها ساخته نيست، در