را گمراه كنند" (وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ) «1» «2».
غافل از اينكه تربيت مسلمانان در مكتب پيامبر (ص) به اندازهاى حساب شده و آگاهانه بود كه احتمال بازگشت وجود نداشت، آنها اسلام را با تمام هستى خود دريافته بودند و به آن عشق مىورزيدند، بنا بر اين دشمنان نمىتوانستند آنها را گمراه سازند.
بلكه به گفته قرآن در ادامه اين آيه" آنها تنها خودشان را گمراه مىكنند و نمىفهمند" (وَ ما يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ).
زيرا آنها با القاء شبهات و نسبت دادن خلافها به اسلام و پيامبر (ص) روح بدبينى را در روح خود پرورش مىدادند زيرا كسى كه در صدد عيبجويى و خردهگيرى است، نقطههاى قوت را نمىبيند و گاه بر اثر تعصب و لجاجت نقاط نورانى و قوت در نظرش تاريك و منفى جلوه مىكند و به همين دليل روز به روز بيشتر از حق فاصله مىگيرد.
جمله" وَ ما يَشْعُرُونَ" (آنها متوجه نيستند و نمىفهمند) گويا اشاره به همين نكته روانى است كه انسان ناخودآگاه تحت تاثير سخنان خويش است. و به هنگامى كه سعى دارد ديگران را با سفسطه و دروغ و تهمت گمراه كند خودش از آثار آن بر كنار نخواهد بود و اين خلافگويىها كم كم در روح و جان او چنان اثر مىگذارد كه به صورت يك عقيده راسخ در مىآيد، و آنها را باور مىكند و براى هميشه گمراه مىشود.
1)" لو" در جمله" لَوْ يُضِلُّونَكُمْ" به معنى" ان" مصدريه است، و از آنجا كه" لو" معنى تمنى را در اين گونه موارد مىرساند، به جاى آن نشسته تا رساتر باشد. 2)" طائفة" از ماده" طواف" به معنى حركت دور چيزى است، و از آنجا كه در گذشته براى مسائل ايمنى و امنيتى، به صورت دسته جمعى، مسافرت مىكردند، واژه طائفه، بر آنها اطلاق شد و سپس به هر گروه و جمعيتى طائفه گفتند.