كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (86) أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (87) خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (88) إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (89)
86- چگونه خداوند جمعيتى را هدايت مىكند كه بعد از ايمان و گواهى به حقانيت رسول و آمدن نشانههاى روشن براى آنها، كافر شدند؟! و خدا، جمعيت ستمكاران را هدايت نخواهد كرد! 87- كيفر آنها، اين است كه لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگى بر آنهاست.
88- همواره در اين لعن (و طرد و نفرين) مىمانند، مجازاتشان تخفيف نمىيابد، و به آنها مهلت داده نمىشود.
89- مگر كسانى كه پس از آن، توبه كنند و اصلاح نمايند، (و در مقام جبران گناهان گذشته برآيند، كه توبه آنها پذيرفته خواهد شد،) زيرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است.
يكى از انصار (مسلمانان مدينه) به نام" حارث بن سويد" دستش به خون بى گناهى به نام" محذر بن زياد" آلوده گشت و از ترس مجازات از اسلام برگشت و به مكه فرار كرد (و يازده نفر از پيروان او كه مسلمان شده بودند نيز مرتد شدند) پس از ورود به مكه از كار خود سخت پشيمان گشت و در انديشه فرو رفت كه در برابر اين جريان چه كند. بالاخره فكرش به اينجا رسيد كه يك نفر را به سوى خويشان خود به