تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 3 -صفحه : 460/ 177
نمايش فراداده

الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ:" اينها همان كسانى بودند كه جمعى از مردم (اشاره به كاروان عبد القيس و بروايتى اشاره به نعيم بن مسعود است كه آورنده اين خبر بودند) به آنها گفتند: لشكر دشمن، اجتماع كرده و آماده حمله‏اند، از آنها بترسيد اما آنها نه تنها نترسيدند، بلكه بعكس بر ايمان آنها افزوده شد و گفتند: خدا ما را كافى است و او بهترين حامى است".

به دنبال اين استقامت و ايمان و پايمردى آشكار، قرآن، نتيجه عمل آنها را بيان كرده و ميگويد: فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ:" آنها از اين ميدان، با نعمت و فضل پروردگار برگشتند" چه نعمت و فضلى از اين بالاتر كه بدون وارد شدن، در يك برخورد خطرناك با دشمن، دشمن از آنها گريخت و سالم و بدون درد سر به مدينه مراجعت نمودند (فرق ميان نعمت و فضل ممكن است از اين نظر باشد، كه نعمت پاداشى است باندازه استحقاق، و فضل اضافه بر استحقاق است).

سپس بعنوان تاكيد مى‏فرمايد: لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ:" آنها در اين جريان، كوچكترين ناراحتى نديدند" با اينكه وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ:" خشنودى خدا را بدست آوردند و از فرمان او متابعت كردند" وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ:" و خداوند، فضل و انعام بزرگى دارد كه در انتظار مؤمنان واقعى و مجاهدان راستين است".

تاثير سريع تربيت الهى

‏ مقايسه روحيه مسلمانان در ميدان جنگ" بدر" با روحيه آنها در حادثه" حمراء الاسد" كه شرح آن گذشت، اعجاب انسان را برمى‏انگيزد كه چگونه يك جمعيت شكست‏خورده فاقد روحيه عالى و نفرات كافى با آن همه مجروحان در مدتى به اين كوتاهى كه شايد بيك شبانه روز كامل نمى‏رسيد، چنين تغيير قيافه دادند و با عزمى راسخ و روحيه‏اى بسيار خوب، آماده تعقيب دشمن شدند تا آنجا كه قرآن در باره آنها ميگويد: هنگامى كه خبر اجتماع دشمن براى حمله، به آنها