تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 4 -صفحه : 457/ 21
نمايش فراداده

كه به تو مى‏رسد از ناحيه خدا است و اگر آنچه از بديها و ناراحتيها و شكستها دامنگير تو مى‏شود از ناحيه خود تو است"! (ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ).

و در پايان آيه به آنها كه شكستها و ناكامى‏هاى خود را به پيامبر (ص) نسبت مى‏دادند و به اصطلاح اثر قدم پيامبر (ص) مى‏دانستند پاسخ مى‏گويد كه ما" تو را فرستاده خود به سوى مردم قرار داديم و خداوند گواه بر اين مطلب است و گواهى او كافى است" آيا ممكن است فرستاده خدا سبب شكست و ناكامى و بدى براى مردم باشد.

(وَ أَرْسَلْناكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً).

پاسخ به يك سؤال مهم

‏ مطالعه اين دو آيه كه در قرآن پشت سر هم قرار گرفته است سؤالى را در ذهن ترسيم مى‏كند كه چرا در آيه اول، همه نيكيها و بديها (حسنات و سيئات) به خدا نسبت داده شده، در حالى كه آيه دوم فقط نيكيها را به خدا نسبت مى‏دهد و بديها و سيئات را به مردم؟! قطعا در اينجا نكته‏اى نهفته است و گرنه چگونه ممكن است دو آيه پشت سر همديگر اختلاف به اين روشنى داشته باشد؟

با مطالعه و دقت در مضمون دو آيه به چند نكته برخورد مى‏كنيم كه هر كدام مى‏تواند پاسخ جداگانه‏اى به اين سؤال بوده باشد:

1- اگر سيئات و بديها را تجزيه و تحليل كنيم داراى دو جنبه هستند يكى جنبه مثبت، ديگرى جنبه منفى، و همين جنبه منفى آن است كه قيافه سيئه به آن مى‏دهد و به شكل" زيان نسبى" در مى‏آورد.

براى مثال

انسانى كه بوسيله سلاح گرم يا سرد بى‏گناهى را به قتل مى‏رساند مسلما