است؟ گفتند: او از همه يهود به تورات آشناتر است، به دنبال او فرستادند و هنگامى كه نزد پيامبر (ص) آمد به او فرمود: ترا به خداوند يكتايى كه تورات را بر موسى (ع) نازل كرد و دريا را براى نجات شما شكافت و دشمن شما فرعون را غرق نمود و در بيابان شما را از مواهب خود بهرهمند ساخت سوگند مىدهم بگو آيا حكم سنگباران كردن در چنين موردى در تورات بر شما نازل شده است يا نه؟
او در پاسخ گفت: سوگندى به من دادى كه ناچارم بگويم آرى چنين حكمى در تورات آمده است.
پيامبر (ص) گفت: چرا از اجراى اين حكم سرپيچى مىكنيد؟
او در جواب گفت: حقيقت اين است كه ما در گذشته اين حد را در باره افراد عادى اجرا مىكرديم ولى در مورد ثروتمندان و اشراف خود دارى مىنموديم، اين بود كه گناه مزبور در طبقات مرفه جامعه ما رواج يافت تا اينكه پسر عموى يكى از رؤساى ما مرتكب اين عمل زشت شد، و طبق معمول از مجازات او صرفنظر كردند، در همين اثنا يك فرد عادى مرتكب اين كار گرديد، هنگامى كه مىخواستند او را سنگباران كنند، خويشان او اعتراض كردند و گفتند: اگر بنا هست اين حكم اجرا بشود بايد در مورد هر دو اجرا بشود به همين جهت ما نشستيم و قانونى سبكتر از قانون سنگسار كردن تصويب نموديم و آن اين بود كه به هر يك چهل تازيانه بزنيم و روى آنها را سياه كرده و وارونه سوار مركب كنيم و در كوچه و بازار بگردانيم! در اين هنگام پيامبر (ص) دستور داد كه آن مرد و زن را در مقابل مسجد سنگسار كنند «1».
و فرمود: خدايا من نخستين كسى هستم كه حكم ترا زنده نمودم بعد از
(1) طبق روايتى كه بيهقى در جلد 8 سنن خود صفحه 246 نقل كرده هنگامى كه علماى يهود خدمت پيامبر (ص) آمدند آن زن و مرد را نيز همراه خود آورده بودند.