تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 4 -صفحه : 457/ 389
نمايش فراداده

تفسير

اين آيه بحث در باره يهود را در مورد داورى خواستن از پيامبر (ص) كه در آيه قبل آمده بود تعقيب مى‏كند و از روى تعجب مى‏گويد:" چگونه اينها ترا به داورى مى‏طلبند در حالى كه تورات نزد آنها است و حكم خدا در آن آمده است.

(وَ كَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِيها حُكْمُ اللَّهِ).

بايد دانست كه حكم مزبور يعنى (حكم سنگسار كردن زن و مردى كه زناى محصنه كرده‏اند) در تورات كنونى در فصل بيست و دوم از سفر تثنيه آمده است.

تعجب از اين است كه آنها تورات را يك كتاب منسوخ نمى‏دانند، و آئين اسلام را باطل مى‏شمرند با اين حال چون احكام تورات موافق اميالشان نيست آن را رها كرده و به سراغ حكمى مى‏روند كه از نظر اصولى با آن موافق نيستند. و از آن عجبتر اينكه بعد از انتخاب تو براى داورى، حكم تو را كه موافق حكم تورات است چون بر خلاف ميل آنها است نمى‏پذيرند.

(ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ).

" حقيقت اين است كه آنها اصولا ايمان ندارند" و گر نه با احكام خدا چنين بازى نمى‏كردند.

(وَ ما أُولئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ).

ممكن است ايراد شود كه چگونه آيه فوق مى‏گويد: حكم خدا در تورات ذكر شده است در حالى كه ما با الهام گرفتن از آيات قرآن و اسناد تاريخى تورات را تحريف يافته مى‏دانيم و همين تورات تحريف يافته در زمان پيامبر اسلام (ص) بوده است؟