مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ).
و در پايان آيه با جمله" و اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ"، موضوع را تاكيد كرده كه" طرح دوستى با آنان با تقوا و ايمان سازگار نيست".
بايد توجه داشت كه" هزو" (بر وزن قفل) به معنى سخنان يا حركات مسخره آميزى است كه براى بى ارزش نشان دادن موضوعى انجام مىشود.
و به طورى كه" راغب" در كتاب مفردات مىگويد: بيشتر به شوخى و استهزايى گفته مىشود كه در غياب و پشت سر ديگرى انجام مىگيرد، اگر چه گاهى هم به شوخىها و مسخرههايى كه در حضور انجام مىگيرد به طور نادر اطلاق مىشود.
لعب معمولا به كارهايى گفته مىشود كه غرض صحيحى در انجام آن نيست و يا اصلا بىهدف انجام مىگيرد و بازى كودكان را كه لعب مىنامند نيز از همين نظر است.
در آيه دوم در تعقيب بحث گذشته در مورد نهى از دوستى با منافقان و جمعى از اهل كتاب كه احكام اسلام را بباد استهزاء مىگرفتند، اشاره به يكى از اعمال آنها به عنوان شاهد و گواه كرده و مىگويد:" هنگامى كه شما مسلمانان را به سوى نماز دعوت مىكنيد، آن را بباد استهزاء و بازى مىگيرند" (وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً). «1»
سپس علت عمل آنها را چنين بيان مىكند:" اين بخاطر آن است كه
(1) در اينكه ضمير اتخذوها به نماز بر مىگردد يا مناداة (اذان) ميان مفسران گفتگو است، و از شان نزولهايى كه در سابق اشاره شد نيز هر دو احتمال استفاده مىشود زيرا منافقان و كفار هم نداى روحپرور اذان را استهزاء مىكردند و هم نماز را، ولى ظاهر آيه بيشتر اين احتمال را تاييد مىكند كه ضمير به صلاة (نماز) برگردد.