تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 4 -صفحه : 457/ 437
نمايش فراداده

مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ).

و در پايان آيه با جمله" و اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ"، موضوع را تاكيد كرده كه" طرح دوستى با آنان با تقوا و ايمان سازگار نيست".

بايد توجه داشت كه" هزو" (بر وزن قفل) به معنى سخنان يا حركات مسخره آميزى است كه براى بى ارزش نشان دادن موضوعى انجام مى‏شود.

و به طورى كه" راغب" در كتاب مفردات مى‏گويد: بيشتر به شوخى و استهزايى گفته مى‏شود كه در غياب و پشت سر ديگرى انجام مى‏گيرد، اگر چه گاهى هم به شوخى‏ها و مسخره‏هايى كه در حضور انجام مى‏گيرد به طور نادر اطلاق مى‏شود.

لعب معمولا به كارهايى گفته مى‏شود كه غرض صحيحى در انجام آن نيست و يا اصلا بى‏هدف انجام مى‏گيرد و بازى كودكان را كه لعب مى‏نامند نيز از همين نظر است.

در آيه دوم در تعقيب بحث گذشته در مورد نهى از دوستى با منافقان و جمعى از اهل كتاب كه احكام اسلام را بباد استهزاء مى‏گرفتند، اشاره به يكى از اعمال آنها به عنوان شاهد و گواه كرده و مى‏گويد:" هنگامى كه شما مسلمانان را به سوى نماز دعوت مى‏كنيد، آن را بباد استهزاء و بازى مى‏گيرند" (وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً). «1»

سپس علت عمل آنها را چنين بيان مى‏كند:" اين بخاطر آن است كه‏

(1) در اينكه ضمير اتخذوها به نماز بر مى‏گردد يا مناداة (اذان) ميان مفسران گفتگو است، و از شان نزولهايى كه در سابق اشاره شد نيز هر دو احتمال استفاده مى‏شود زيرا منافقان و كفار هم نداى روح‏پرور اذان را استهزاء مى‏كردند و هم نماز را، ولى ظاهر آيه بيشتر اين احتمال را تاييد مى‏كند كه ضمير به صلاة (نماز) برگردد.