تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 8 -صفحه : 401/ 298
نمايش فراداده

روشنى بر صدق گفتار و حقانيت دعوت تو است مى‏نگرند ولى هيچكدام از اين دو گروه از استماع و نظرشان بهره نمى‏گيرند، چرا كه نظر آنها نظر فهم و درك نيست، بلكه نظر انتقاد و عيبجويى و مخالفت است.

از استماعشان نيز بهره نمى‏گيرند چرا كه به قصد ادراك محتواى سخن نمى‏باشد، بلكه مى‏خواهند دستاويزى براى تكذيب و انكار پيدا كنند و مى‏دانيم قصد و نيت انسان به اعمال او شكل مى‏دهد، و اثرات آن را دگرگون مى‏سازد.

2- در آخر آيه دوم جمله" و لَوْ كانُوا لا يَعْقِلُونَ" و در آخر آيه سوم جمله" و لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ" آمده است، اشاره به اينكه استماع يعنى پذيرش الفاظ و راه دادن آنها بگوش به تنهايى كافى نيست بلكه تفكر و تدبر لازم است، تا انسان از محتواى آن بهره گيرد، همچنين نگاه به تنهايى اثرى ندارد بلكه بصيرت (درك مفاهيم آنچه را انسان مى‏بيند) لازم است تا به عمق آن برسد و هدايت شود.