تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 8 -صفحه : 401/ 395
نمايش فراداده

پس از اشاره به بطلان شرك از طريق فطرت، اشاره به يك دليل روشن عقلى مى‏كند و مى‏گويد دستور داده شده است كه" غير از خدا اشيايى را كه نه سودى به تو مى‏رساند، نه زيانى، پرستش مكن، چرا كه اگر چنين كارى كردى، از ستمگران خواهى بود" هم به خويشتن ستم كرده‏اى و هم به جامعه‏اى كه به آن تعلق دارى (وَ لا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ).

كدام عقل و خرد اجازه مى‏دهد كه انسان به پرستش اشياء و موجوداتى بپردازد كه هيچگونه سود و زيانى ندارند، و در سرنوشت انسان كمترين تاثيرى نمى‏توانند داشته باشند.

در اينجا نيز تنها به جنبه نفى قناعت نمى‏كند، و علاوه بر جنبه نفى روى جنبه اثبات نيز تكيه كرده، مى‏گويد:" اگر ناراحتى و زيانى از طرف خدا به تو برسد (خواه براى مجازات باشد و يا به خاطر آزمايش) هيچكس جز او نمى‏تواند آن را برطرف سازد" (وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ).

همچنين" اگر خداوند اراده كند خير و نيكى به تو برساند، هيچكس توانايى ندارد كه جلو فضل و رحمت او را بگيرد" (وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ).

" او هر كس از بندگان را اراده كند (و شايسته بداند) به نيكى مى‏رساند" (يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).

چرا كه آمرزش و رحمتش همگان را در بر مى‏گيرد" و او است غفور رحيم" (و هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ).