تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 9 -صفحه : 440/ 163
نمايش فراداده

افتادند و مردند" (وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ) آن چنان مردند و نابود شدند و آثارشان بر باد رفت كه گويى هرگز در آن سرزمين ساكن نبودند" (كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها).

بدانيد قوم ثمود نسبت به پروردگار خود كفر ورزيدند و فرمانهاى الهى را پشت سر انداختند" (أَلا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ).

" دور باد قوم ثمود از لطف و رحمت پروردگار و نفرين بر آنها" (أَلا بُعْداً لِثَمُودَ).

در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:

[1- رحمت الهى نسبت به مؤمنان‏]

1- باز در اين آيات مى‏بينيم رحمت الهى نسبت به مؤمنان آن چنان پر بار است كه پيش از نزول عذاب همه آنها را به مكان امن و امانى منتقل مى‏كند، و هيچگاه خشك و تر را به عنوان عذاب و مجازات نمى‏سوزاند.

البته ممكن است حوادث ناگوارى مانند سيلها و بيماريهاى عمومى و زلزله‏ها رخ دهد كه كوچك و بزرگ را فرا گيرد، ولى اين حوادث حتما جنبه مجازات و عذاب الهى ندارد، و گرنه محال است در منطق عدالت پروردگار حتى يك نفر بى‏گناه به جرم ميليونها گناهكار گرفتار شود.

البته اين موضوع كاملا امكان دارد كه افرادى ساكت و خاموش در ميان جمعى گناهكار باشند و به مسئوليتهايشان در مبارزه با فساد عمل نكنند و به همان سرنوشت گرفتار شوند، اما اگر آنها به مسئوليتهايشان عمل كنند محال است حادثه‏اى كه به عنوان عذاب نازل مى‏شود دامن آنها را بگيرد (اين موضوع را در بحثهاى مربوط به خداشناسى در رابطه با نزول بلاها و حوادث در كتابهاى‏