تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 9 -صفحه : 440/ 411
نمايش فراداده

[سوره يوسف (12): آيات 39 تا 42]

يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (39) ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (40) يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُما فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْراً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيانِ (41) وَ قالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ (42)

ترجمه:

39- اى دوستان زندانى من آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداوند واحد قهار؟.

40- اين معبودهايى را كه غير از خدا مى‏پرستيد چيزى جز اسمهاى (بى‏مسما) كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده‏ايد نيست، خداوند هيچ دليلى براى آن نازل نكرده، حكم تنها از آن خداست، فرمان داده كه غير از او را نپرستيد، اينست آئين پا بر جا ولى اكثر مردم نمى‏دانند.

41- اى دوستان زندانى من! اما يكى از شما (آزاد مى‏شود و) ساقى شراب براى صاحب خود خواهد شد، و اما ديگرى به دار آويخته مى‏شود و پرندگان از سر او مى‏خورند! اين امرى كه در باره آن از من نظر خواستيد قطعى و حتمى است.

42- و به آن يكى از آن دو كه مى‏دانست رهايى مى‏يابد گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) يادآورى كن، ولى شيطان يادآورى او را نزد صاحبش از خاطر وى برد و بدنبال آن چند سال در زندان باقى ماند.