پروردگار من!.
گفت چه كسى مهر تو را آن چنان در دل پدر افكند؟ گفت: پروردگار من.
گفت چه كسى قافله را به سراغ تو فرستاد، تا از چاه نجاتت دهند؟ گفت:
پروردگار من.
گفت چه كسى سنگ را (كه از فراز چاه افكنده بودند) از تو دور كرد؟
گفت پروردگار من:
گفت چه كسى تو را از چاه رهايى بخشيد؟ گفت: پروردگار من.
گفت چه كسى مكر و حيله زنان مصر را از تو دور ساخت؟ گفت پروردگار من! در اينجا جبرئيل چنين گفت: پروردگارت مىگويد چه چيز سبب شد كه حاجتت را بنزد مخلوق بردى، و نزد من نياوردى؟ و به همين جهت بايد چند سال در زندان بمانى «1».
زندان تاريخچه بسيار دردناك و غمانگيزى در جهان دارد. بدترين جنايتكاران و بهترين انسانها هر دو به زندان افتادهاند، به همين دليل زندان هميشه كانونى بوده است براى بهترين درسهاى سازندگى و يا بدترين بد آموزيها.
در زندانهايى كه تبهكاران دور هم جمع مىشوند در حقيقت يك آموزشگاه عالى فساد تشكيل مىشود، در اين زندانها نقشههاى تخريبى را مبادله مىكنند و تجربياتشان را در اختيار يكديگر مىگذارند و هر تبهكارى در واقع درس اختصاصى خود را به ديگران مىآموزد، به همين دليل پس از آزادى از زندان بهتر و ماهرتر از گذشته به جنايات خود ادامه مىدهند، آنهم با حفظ وحدت و تشكل جديد، مگر
(1) مجمع البيان جلد 5 صفحه 235.