تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 20 -صفحه : 507/ 38
نمايش فراداده

ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ" خداوند (بعد از پايان گرفتن خلقت جهان) بر عرش تسلط يافت" «1».

و در بعضى از آيات پشت سر اين تعبير جمله" يدبر الامر" و يا تعبيراتى كه حاكى از علم و تدبير پروردگار است ديده مى‏شود.

در بعضى ديگر از آيات قرآن توصيفهايى براى عرش ديده مى‏شود مانند توصيف به" عظيم" آنجا كه مى‏فرمايد: وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (توبه- 129).

گاه سخن از حاملان عرش است مانند آيه مورد بحث.

و گاه سخن از ملائكه‏اى است كه گرداگرد عرش را گرفته‏اند وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ (زمر- 75).

و گاه مى‏گويد" عرش خدا روى آب قرار گرفته" وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ.

از مجموع اين تعبيرات و تعبيرات ديگرى كه در روايات اسلامى وارد شده به خوبى مى‏توان نتيجه گرفت كه عرش بر معانى مختلفى اطلاق شده هر چند ريشه مشتركى دارد.

يكى از معانى عرش همان مقام" حكومت و مالكيت و تدبير عالم هستى" است، چرا كه حتى در اطلاقات معمولى كلمه عرش به عنوان كنايه از تسلط يك زمامدار بر امور كشور خويش به كار مى‏رود، مى‏گوئيم:" فلان ثل عرشه" كنايه از اينكه قدرتش فرو ريخت، و در فارسى نيز مى‏گوئيم:" پايه‏هاى تخت او در هم شكست".

ديگر از معانى عرش" مجموعه عالم هستى" است، چرا كه همگى نشانه عظمت او است و گاه" عرش" به معنى" عالم بالا" و" كرسى" به معنى عالم پائين به كار مى‏رود.

و گاه" عرش" به معنى" عالم ما وراء طبيعت" و كرسى به معنى مجموع‏

(1) اعراف 54- يونس 3- رعد 2- فرقان 59- سجده 4- حديد 4.