تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 20 -صفحه : 507/ 483
نمايش فراداده

مساله وحى و نبوت شده است، سوره با مساله وحى آغاز شد، و با مساله وحى كه همين آيات است پايان مى‏يابد.

و از آنجا كه در آيات گذشته از نعمتهاى الهى سخن در ميان بود اين آيات از مهمترين نعمتهاى پروردگار و پربارترين مواهب او براى جهان انسانيت كه همان مساله وحى و ارتباط انبياء با خدا است سخن مى‏گويد.

نخست مى‏فرمايد:" شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن بگويد (و با او روبرو گردد، چرا كه او منزه از جسم و جسمانيت است) مگر از طريق وحى و الهام مرموز به قلب او" (وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً).

" يا شنيدن سخنان پروردگار از پشت حجاب" (أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ).

آن گونه كه موسى بن عمران در كوه طور سخن مى‏گفت، و پاسخ مى‏شنويد، از طريق امواج صوتى كه خداوند در فضا ايجاد مى‏كند بى‏آنكه كسى او را مشاهده كند چرا كه او مشاهده كردنى نيست.

" و يا از طريق فرستادن رسولى كه پيام الهى را به او ابلاغ كند" (أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا).

آن گونه كه فرشته وحى و پيك الهى" جبرئيل امين" بر پيامبر اسلام نازل مى‏شد.

" در اين هنگام فرستاده الهى به فرمان پروردگار آنچه را خدا مى‏خواهد به پيامبرش وحى مى‏كند" (فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ).

آرى راهى براى سخن گفتن خداوند با بندگان جز اين سه راه نيست" چرا كه او بلند مقام و حكيم است" (إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ).

بالاتر از آن است كه ديده شود، يا با زبان سخن گويد، و تمام افعالش حكيمانه است، و ارتباطش با پيامبران روى حساب.

اين آيه در حقيقت پاسخى است روشن به افرادى كه به خاطر بى‏خبرى‏