قرار دهد.
بعضى از كجانديشان چنين پنداشتهاند كه اين جمله نشان مىدهد پيامبر قبل از نبوت ايمان به خدا نداشت، در حالى كه معنى آيه روشن است، مىگويد:
قبل از نزول قرآن، قرآن را نمىدانستى، و به محتواى و تعليمات آن آگاهى و ايمان نداشتى، اين تعبير هيچ منافاتى با اعتقاد توحيدى پيامبر و معرفت عالى او و آشنائيش به اصول عبادت و بندگى او ندارد، خلاصه عدم آگاهى به محتواى قرآن مطلبى است و عدم معرفة اللَّه مطلب ديگر.
زندگى شخص پيامبر (ص) قبل از دوران نبوت كه در كتب تاريخ آمده است نيز گواه زنده اين معنى است، و از آن روشنتر سخنى است كه از امير مؤمنان على (ع) در نهج البلاغه آمده:
و لقد قرن اللَّه به (ص) من لدن ان كان فطيما اعظم ملك من ملائكته، يسلك به طريق المكارم، و محاسن اخلاق العالم، ليله و نهاره:
" از همان زمان كه رسول خدا از شير باز گرفته شد خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگانش را با او قرين ساخت، تا شب و روز وى را به راههاى مكارم، و طرق اخلاق نيك سوق دهد" «1».
در پايان آيه مىافزايد:" به طور مسلم تو به سوى راه مستقيم مردم را هدايت مىكنى" (وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ).
نه تنها قرآن نورى براى تو است كه نورى براى همگان است، و وسيله هدايتى براى جهانيان به سوى صراط مستقيم، اين يك موهبت عظيم الهى است براى رهروان راه حق و آب حياتى است براى همه تشنهكامان.
همين معنى به تعبير ديگرى در آيه 44 سوره فصلت آمده: قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذانِهِمْ وَقْرٌ:" بگو اين كتاب براى
(1) نهج البلاغه خطبه 192 (خطبه قاصعه).