تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 20 -صفحه : 507/ 68
نمايش فراداده

در هفتمين توصيف از قيامت كه آن نيز به صورت توصيف خداوند مطرح شده مى‏فرمايد:" خداوند به حق داورى مى‏كند" (وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ).

" و معبودهايى را كه غير از او مى‏خوانند هيچگونه قضاوت و داورى ندارند" (وَ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَقْضُونَ بِشَيْ‏ءٍ).

آرى آن روز مقام داورى مخصوص به خدا است، و او هم جز به حق داورى نمى‏كند، چرا كه داورى به ظلم يا از جهل و عدم آگاهى ناشى مى‏شود كه او بر همه چيز حتى اسرار ضمائر احاطه دارد، و يا از عجز و نياز است كه همه اينها از ساحت مقدسش دور مى‏شد.

ضمنا اين جمله دليلى است بر توحيد معبود، زيرا كسى شايستگى عبوديت دارد كه سرانجام داورى به دست او است، اما بتهايى كه نه در اين جهان خاصيتى دارند و نه در قيامت مرجع داورى هستند چگونه ممكن است شايسته عبوديت باشند؟

اين نكته نيز قابل توجه است كه داورى به حق از ناحيه خداوند معنى گسترده‏اى دارد كه هم عالم تكوين را شامل مى‏شود، و هم جهان تشريع را، همانگونه كه تعبير" قضا" در آيات قرآن نيز در هر دو مورد به كار رفته است، در يك جا مى‏خوانيم: وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ:" پروردگارت حكم كرده كه جز او را پرستش نكنيد" (اسراء- 23) اين قضاوت تشريعى او است.

و در جاى ديگر مى‏فرمايد:" إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ":

" هنگامى كه حكم در باره چيزى صادر كند به آن مى‏گويد: موجود باش! بلافاصله موجود مى‏شود"! (آل عمران- 47).

سرانجام به عنوان تاكيد بر آنچه در اين آيات گذشت سخن را با اين جمله پايان مى‏دهد:" خداوند شنوا و بينا است" (إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ).