تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 20 -صفحه : 507/ 100
نمايش فراداده

بى آنكه هيچ دليل روشنى از عقل و نقل براى سخنان خود داشته باشند، در برابر آيات بينات الهى موضعگيرى مى‏كنند، و با احتمالات نيش غولى و وسوسه‏هاى بى‏اساس و بهانه‏جوئيها به مخالفت خود ادامه مى‏دهند.

سپس براى نشان دادن زشتى اين عمل مى‏افزايد:" اينگونه جدال بى‏اساس در مقابل حق خشم عظيمى نزد خداوند و نزد كسانى كه ايمان آورده‏اند برمى‏انگيزد" (كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِينَ آمَنُوا) «1».

چرا كه" جدال به باطل" و موضعگيرى بى دليل و بى منطق در برابر آيات الهى هم مايه گمراهى مجادله كنندگان، و هم اسباب ضلالت ديگران است، نور حق را در محيط خاموش مى‏كند و پايه‏هاى حاكميت باطل را محكم مى‏سازد.

و در پايان آيه به دليل عدم تسليم آنها در مقابل حق اشاره كرده مى‏فرمايد" اينگونه خداوند بر قلب هر متكبر جبارى مهر مى‏نهد"! (كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ) «2».

لجاجتها و عناد در برابر حق پرده‏اى ظلمانى بر فكر انسان مى‏اندازد و حس تشخيص را از او مى‏گيرد، كار به جايى مى‏رسد كه قلب او همچون يك ظرف در بسته مهر شده مى‏گردد كه نه محتواى فاسد آن بيرون مى‏آيد و نه محتواى صحيح و جانپرورى وارد آن مى‏شود.

(1) فاعل" كبر"" الجدال" است كه از جمله قبلى استفاده مى‏شود،" مقتا" تميز مى‏باشد، بعضى از مفسران نيز احتمال داده‏اند كه فاعل آن" مسرف مرتاب" بوده باشد، ولى معنى اول بهتر به نظر مى‏رسد.

(2) قابل توجه اينكه در اين آيه" متكبر و جبار" به عنوان توصيف قلب ذكر شده (هر چند به صورت اضافه است) نه به عنوان توصيف شخص اشاره به اينكه اصل كبر و جباريت از قلب است، و از آنجاست كه به سراسر وجود انسان سرايت مى‏كند و تمام اعضا به رنگ تكبر و جباريت در مى‏آيد.