و هرگاه كسانى را ديدى كه در آيات ما (به قصد تخطئه،) كندوكاو مىكنند، از آنان روى بگردان تا (مسير سخن را عوض كرده) وارد مطلب ديگرى شوند واگر شيطان تو را به فراموشى انداخت، پس از توجّه، (ديگر)با اين قوم ستمگر منشين.
* خوض به معناى كندوكاو وگفتگو به قصد تمسخر و تحقير است، نه براى فهم و درك حقيقت.(147)
* بعد الذّكرى ممكن است به معناى تذكّر دادن ديگرى، يا به معناى متذكّر شدن خود انسان باشد.
* سؤال: پيامبران الهى معصوم هستند، پس چگونه در آيه سخن از نفوذ شيطان در پيامبر مطرح شده است ينسينّك الشيطان
پاسخ: تاءثير شيطان در به فراموشى كشاندن، مساءله اى فرضى است، مثل آيه ى لئن اَشركتَ ليحبطنّ عملك (148) يا آيه ولو تقوّل علينا بعض الاَقاويل (149) يعنى اگر مشرك شوى، يا اگر به ما نسبتى ناروا بدهى، نه اينكه چنين شده است.
و ممكن است مراد اصلى آيه، پيروان پيامبرند، نه خود ايشان، همان گونه كه در فارسى ضرب المثلى است كه به در مىگوييم كه ديوار بشنود.
* مشابه اين مطلب، در سوره ى نساء آيه 140 نيز آمده است: اذا سمعتم آيات اللّه يكفر بها و يستهزاء بها فلا تقعدوا معهم حتّى يخوضوا فى حديث غيره... اگر شنيديد كه به آيات الهى كفر مىورزند يا مسخره مىكنند با آنان منشينيد تا سخن را عوض كنند.
* در روايات متعدّدى از پيامبر صلّى الله عليه وآله و ائمّه معصومين عليهم السلام از همنشينى با اهل گناه، يا شركت در جلسه اى كه گناه مىشود و انسان قدرت جلوگيرى از آن را ندارد نهى شده است، حتّى اگر آنان از بستگان انسان باشند. حضرت على عليه السلام به فرزندش وصيّت كرد: خداوند بر گوش واجب كرده كه راضى به شنيدن گناه و غيبت نشود.(150)
* رسول خدا صلّى الله عليه وآله با استناد به اين آيه فرمودند: كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، در مجلسى كه در آن امامى سبّ مىشود و يا از مسلمانى عيب جويى مىگردد نمى نشيند.(151)
* حضرت على عليه السلام مجالسة الاشرار تورث سوء الظنّ بالاخيار همنشينى با بدان، سبب سوء ظنّ به نيكان مىشود.(152)
1- غيرت و تعصّب دينى خود نسبت به مقدّسات را به دشمنان نشان دهيد. اذا راءيت الّذين يخوضون فى آياتنا فاءعرض عنهم
2- اعراض از بدى ها ومبارزه ى منفى با زشتكاران، يكى از شيوه هاى نهى از منكر است. فاءعرض عنهم
3- توجّه و گوش دادن به سخنان باطل (و ديدن و خواندن كتب و برنامه هاى گمراه كننده) نكوهيده است.(153) يخوضون فى آياتنا فاءعرض عنهم البتّه در مواردى كه براى آگاهى و ردّ و پاسخ دادن توسط اهل فن باشد، منعى ندارد.
4- به جاى هضم شدن در جامعه، يا گروه و مجلس ناپسند، وضع آن را تغيير دهيد. حتّى يخوضوا فى حديث غيره
5- اعلام برائت ومحكوم كردن لفظى كافى نيست، بايد به شكلى برخورد كرد. فاعرض... فلاتقعد
6- مجالست با ظالمان نارواست، پس پرهيز كنيم. فلا تقعد
7- شرط تكليف، توجّه و آگاهى است. اِمّا ينسينّك الشّيطان (فراموشى، عذر پذيرفته اى است)
8- سخن گفتن به ناحقّ درباره ى آيات قرآن، (از طريق استهزا، تفسير به راءى، بدعت و تحريف) ظلم است. الظالمين