دانشمندى به پدرش گفت: هيچ يك از گفتار به ظاهر آراسته اين واعظان در من اثر نمى كند، از اين رو كه گفتارشان با رفتارشان هماهنگ نيست. (واعظ بى عمل هستند)
چنانكه قرآن مىفرمايد:
اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسكم:
آيا مردم را به نيكى امر مىكنيد و خود را فراموش مىنماييد؟!
پدر در پاسخ پسرش گفت: «اى پسر! به محض تصور باطل، شايسته نيست كه انسان از سخن ناصحان، روى گرداند و نسبت گمراهى به علما دادن، و محروميت از فوايد علم، به خاطر جستجوى عالم معصوم، همانند مثال آن كورى است كه شبى در ميان گل افتاده بود و مىگفت: يك نفر مسلمان، چراغى بياورد و جلو راه مرا روشن كند.» زنى شوخ طبع اين سخن را شنيد و به كور گفت: «تو كه چراغ به چه درد تو مىخورد؟»
همچنين مجلس وعظ مانند دكان بزاز (پارچه فروش) است. در دكان بزاز اگر پول ندهى، كالا به تو ندهند. در مجلس و وعظ نيز اگر اخلاصى نشان ندهى، نتيجه نمى گيرى. (220)