داده ميشوند و اين حس، مهمترين حس ظاهرى انسان محسوب ميشود. بههمين دليل بدان و دزدان پيوسته از ظلمت و تاريكى استفاده ميكنند. راهزنان، وقتى چشمانداز ميدان فعاليت بشر را تاريك و بينور ديدند، دست به تاراج ميزنند و حيوانات درنده از غارها بيرون آمده به دنبال شكار ميروند.
مشابه همين آثار و خواص در نور معنوى نيز موجود است. نور معنوى عبارت است از: ايمان به خداى يگانه و روز رستاخيز و مظهر آن، بهكار بستن برنامههايى است كه از طرف خداى جهان به وسيله فرستادگان او براى بشر ابلاغ گرديدهاست.
1. در پرتو نور ايمان، فكر پرورش مييابد و شعاع فكر از نمودهاى طبيعت تجاوز ميكند و به سير و تفكّر در عالم ديگر ادامه ميدهد و از نظر عمل، گلهاى فضايل اخلاقى در گلزار وجود انسان ميرويد و با تابش نور معرفت و عقيده، اين فضايل روحى به صورت ملكات عاليه انسانى در ميآيد.
2. انسان در پرتو نور ايمان به سريعترين ترقى دست مييابد و ايمان، به هدف تحرّ ك ميبخشد و نحوه پيشرفت مردان با ايمان به هدف، با افراد غير مؤمن كاملاً محسوس است. نور ايمان به سرعت برق آسا، حاملان آن را به هدف ميرساند.
3. حق و باطل در سايه نور ايمان از هم تشخيص داده ميشود. دزدان اجتماع، پيوسته از تاريكى كفر و ظلمت بيايمانى استفاده كرده و به منظورهاى سياسى، جامعه را براى برهنگى از فضايل آماده ميسازند. روى همين جهت، قرآن تمام كتابهاى آسمانى را نور خوانده است و ما به پارهاى از موارد استعمال واژه «نور» در قرآن اشاره مينماييم.
در پارهاى از موارد، نور به معناى اسلام و ايمان بهكار رفته است؛ مانند اين آيه و مشابه آن: «اللّهُ وَلِى الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ».1 و نيز به معناى ظلمت در مقابل ايمان، (يعنى كفر) بهكار رفته است و در مواردى، مقصود از اين
1. بقره(2) آيه 257.