هشام بن احمر مىگويد:
همراه امام كاظم عليه السلام بودم، آن حضرت سوار بر مركب بود، و باهم در خارج شهر مدينه حركت مىكرديم.
ناگهان ديدم آن حضرت از بالاى مركب، زانو خم كرد و پياده شد و به سجده افتاد، و سجده طولانى انجام داد؛ سپس سر بلند فرمود.
از آن حضرت پرسيدم: «قربانت گردم، چرا سجده طولانى نمودى؟»
حضرت امام كاظم عليه السلام فرمود:
هنگام حركت، به ياد نعمتى افتادم كه خداوند به من عطا فرموده است، خواستم خدا را به خاطر آن نعمت سپاسگزارى و تشكّر نمايم، به همين خاطر سجده شكر نمودم. (و در حال سجده از خدا تشكر و سپاس گذارى كردم.)(88)
(مقدم)