مالك يوم الدين صاحب روز جزا و قيامت است.
روز قيامت ؛ روزى است كه هر كس بر نامه عمل خود آگاه مىشود، و آن روز تنها حكم و فرمان با خداست، با آنكه خداوند، مالك حقيقى همه چيز در همه وقت است، ولى مالكيت او در روز قيامت و معاد جلوه ديگرى دارد.
يكى از صالحين به فرزند خود گفت: مرا به تو حاجتى است.
پسر گفت: هرچه بفرمائى اطاعت مىكنم.
پدر گفت: «شب كه به منزل مىآئى هرچه از هنگام خارج شدن از منزل مىگويى و انجام مىدهى، شب برايم نقل كن».
پسر قبول كرد. شب كه فرزند به منزل آمد، شروع به نقل كارها و گفته ها كرد، تا رسيد به حرفهاى زشتى كه زده بود و كارهاى ناروائى كه انجام داده بود، «از پدر خجالت كشيد كه بگويد».
دست پدر را بوسيد و گريه كرد و گفت: اى پدر از اين حاجت بگذر و جز آن هر چه بفرمائى اطاعت مىكنم، زيرا از شما خجالت مىكشم.
پدر فرمود: «اى پسر، من بنده ضعيف و عاجزم، از من خجالت مىكشى، پس فرداى قيامت در مقابل مالك يوم الدين در محضر رب العالمين چه خواهى كرد كه نامه عمل تو را به دستت مىدهند»
پسر توبه كرد و از صالحين شد.(106)
(مقدم)