صحیفة الحسن (ع) دعا و کلمات امام حسن (ع)

جواد قیومی اصفهانی

نسخه متنی -صفحه : 50/ 20
نمايش فراداده

خيانتى ديگر

حادثه اسفبار ديگرى نيز وقوع پيوست، امام فرماندهى از قبيله كنده را به همراه چهار هزار نفر به انبار فرستاد تا در آنجا فرود آمده و تا رسيدن دستور منتظر باشد، معاويه كه از جريان با خبر شد، پيكى را نزد او فرستاد كه اگر به سوى ما بيائى فرماندهى يكى از نواحى شام يا عراق را به تو وامى گذاريم، و پانصد درهم نيز برايش فرستاد، فرمانده خائن به همراه دويست نفر از نزديكانش به معاويه پيوست، امام پس از شنيدن اين خبر براى مردم سخن گفت: و بى وفائى و خيانتكار بودنشان را متذكر گرديد، و خبر داد كه فرد ديگرى را مىفرستم او نيز خيانت مىكند آنگاه مردى از قبيله بنى مراد را با چهار هزار نفر گسيل داشت و در حضور مردم او را سوگند داد كه خيانت نكند، فرمانده مرادى به انبار كه رسيد همان وعده ها او را نيز فريب داد و راه سپاه كفر را پيش گرفت اينگونه خيانتها ديگر روحيه اى براى سربازان باقى نگذارد و زلزله اى در بنيان لشكر پديد آورد.