و همچنين گويد:«قيلَ: الْعِلْمُ أكْثَرُ مِنْ أنْ يُحْوَى فَخُذوا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ أحْسَنَهُ! (85)
وَ قيلَ: حَلِّ طَبْعَكَ بِالْعُيونِ وَ الْقَفْرِ؛ فَالشَّجَرَةُ لا يَشينُها قِلَّةُ الْحَمْلِ إذا كانَتْ ثَمَرَتُها نافِعَةً. (86)
وَ قالَ ابْنُ عَبّاسٍ رَضى اللَهُ عَنْهُما: الْعِلْمُ كَثيرٌ فَارْعَوْا أحْسَنَهُ؛ أما سَمِعْتُمْ قَوْلَ اللَهِ تَعالَى:
فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ. (87)
قالَ الشّاعِرُ:
(88)
«گفته شده است: علم بيش از آنست كه آدمى با كمربند فكر و عقل و حيات خود بتواند دورش را احاطه كند و بر آن محيط و مستولى گردد. بنابراين، از هر چيزى بهترش را بگيريد و اختيار نمائيد!
و گفته شده است: طبع خودت را به مثابه چشمه ها و زمينهاى قفر و خشكى قياس كن، و به برگزيده هاى علم بياراى! (يعنى چشمه هاى آب را بيهوده در زمينهاى قفر و خشك روان ساختن، جز تضييع و اتلاف آب نتيجهاى ندارد. آن چشمه ها را فقط در يك زمين مستعدّ بطور پيدرپى و مداوم جارى ساز تا درختان با ثمر ببار آورد و بر دهد.) زيرا كه كمى بار درخت موجب عيب و نقصش نميشود، اگر ميوهاى را كه ميآورد نافع باشد.
ابن عبّاس گفت: دائره دانش وسيع است؛ شما مراعات نيكوتر و برترش را بنمائيد! آيا گفتار خداوند تعالى را نشنيده ايد كه: اى پيامبر! بشارت ده بندگان مرا، آنانكه گفتار را گوش ميدهند امّا از بهترين آن متابعت ميكنند.
شاعر گويد:
به من گفتند: از هر علمى آن مقدارِ برگزيده و اختيار شدهاش را بر گير و فرا گير! من در پاسخشان گفتم: البتّه در علم برگزيده و سوا شده و انتخاب گرديده فضيلتى است، وليكن در آن كس كه بايد در اين علوم برگزيده شده نظر كند، فضيلتى برتر و بيشتر است.»
و همچنين گويد:«قيلَ: ازْدِحامُ الْعِلْمِ فى السَّمْعِ مَضَلَّةٌ لِلْفَهْمِ.
وَ قيلَ: إذا رَأَيْتُمْ رَجُلاً يُريدُ تَعَلُّمَ أنْواعِ الْعُلومِ فَداووهُ!
وَ قيلَ: مَنْ رامَ أنْ يَنْتَحِلَ فُنونَ الْعِلْمِ اسْتَخَفَّ بِنَحيزَتِهِ وَ وَقَفَ النّاسَ عَلَى غَميزَتِهِ؛ قالَ الشّاعِرُ:
تَعَلَّمْتَ حَتَّى مِنْ كِلابٍ عَوآءَها لَعَمْرى لَقَدْ أسْرَفْتَ فى طَلَبِ الْعِلْمِ»(89)
«گفته شده است: ازدحام و هجوم انواع علوم بر گوش، فهم را خراب ميكند، و قوّه ادراك و فراگيرى را در مسائل فكريّه و عقليّه كج و تباه مينمايد.
و گفته شده است: اگر ديديد مردى را كه ميخواهد انواع علوم را ياد بگيرد، او را معالجه كنيد!
و گفته شده است: كسى كه قصدش اين باشد كه جميع اقسام علم را فراگيرد، طبيعت و سرشتش را كوچك شمرده است، و مردم را بر ضعف عقل و درايت و كردارش، آگاه ساخته است. (90)
شاعر گويد:
تو همه را ياد گرفتى و حتّى از سگها عوعويشان را آموختى! سوگند به عمر خودم كه در طلب دانش اسراف كرده اى!»
عجيب است كه عين اين مطلب از اينشتين نقل شده است؛ و معلوم نيست كه از جهت توارد خاطر و افكار بوده است، و يا اينشتين از كتاب راغب اخذ كرده است؟!
او ميگويد: خواندن زياد قوّه ابتكار را از عقل پس از سنّ معيّنى سلب ميكند. هر كس در خواندن افراط، و بر فكر خود كمتر اعتماد كند، فكرش گرفتار عجز و كسالت ميگردد. (91)