گِلادْسْتون نخستوزير يهودى مسلك و صهيونيست انگليسى كه استعمار انگليس را جان داد، در مجلس اعيان، قرآن را از روى خشم و غضب بر روى تريبون كوفت و گفت: «تا اين كتاب در بين مسلمين باشد، امنيّت و اطاعت سرزمينهاى مسلماننشين در برابر استعمار انگليس محال است». (115)
از ميان بردن قرآن، سوزاندن و غرق ساختن آن نيست، انگليسيها هم چنين كارى نكردند؛ به عُزلت در آوردن بواسطه عدم تدريس و تدرّس، و عدم تلاوت و عدم رجوع به تفسير و عدم عمل به احكام آن است. و در اينكار موفّق شدند، و قرآن را از صحنه عمل برداشتند.
ما اگر امروز ببينيم در حوزه ها مثلاً قدرى در علم اُصول آنهم در بعضى از مباحث زياده روى ميشود، بايد بجاى آنها درس تفسير رسمى و درس نهجالبلاغه رسمى و درس معارف عاليه را قرار دهيم؛ نه آنكه آنها را حذف نموده و بجايش زيست شناسى و علم طبيعى و زبان خارجى قرار دهيم. ما بايد در عربيّت آنقدر توانا و استوار باشيم كه گوئى زبان اوّل ما كه زبان مادرى ماست، عربى است. بنابراين چقدر خوب است كه موشكافى در لغات قرآن و نهج البلاغه بنمائيم. و بدينوسيله به قرآن جامه عمل بپوشانيم. اينست طريقه ترقّى و تكامل، وگرنه مانند عبدالنّاصر جامعة الازهر ساختن و پسران و دختران طلبه را با هم فيزيك و شيمى ياد دادن، عين مرام و منظورِ گِلادسْتون ميباشد؛ گرچه خود ندانيم.