همراه با تحول اجتهاد

سیدمحمد باقر صدر

نسخه متنی -صفحه : 40/ 14
نمايش فراداده

گرهى كه در پرتو اين امر گشوده مى‏شود

با آن كه من اكنون درباره فهم اجتماعى نص، با احتياط سخن مى‏گويم، باز هم ايمان دارم قاعده‏اى كه استاد محقق ما مغنيه براى اين موضوع وضع كرده است، گره بزرگى را در فقه مى‏گشايد، و آن گره اين است كه: بسيارى احكام، از راه پاسخ‏هائى كه به پرسش‏هاى راويان داده شده بيان گرديده، نه به شكل ابتدا به ساكن و به زبان قانونگذارى. و راويان نيز در بيشتر جاها پرسش‏هاشان مربوط بوده است به حالت‏ها و موضوع‏هاى ويژه‏اى كه خود به دانستن حكم آن‏ها نياز داشته‏اند، و پاسخ نيز مطابق پرسش آنان و در مرز آن و براى روشنگرى حكم در همان حالت و موضوعى كه مورد پرسش قرار گرفته آمده است، و ما اگر در استنباط حكم از نص، تنها به فهم لغوى و تفسير لفظى بپردازيم، معنى‏اش اين خواهد بود كه آن احكام را در بسيارى از مواقع، در محدوده همان موضوعات و حالات ويژه‏اى نگهداريم كه آن پرسش كنندگان، در زندگى عملى خود، با آن روبرو بوده‏اند، و در پرسش‏هاشان به طرح آن پرداخته‏اند. با آن كه ما گاهى اطمينان داريم كه بيان احكام براى آن موضوعات و حالات ويژه، در همه موارد به خاطر اختصاص آن‏ها به يكديگر نيست. بلكه پرسش، اختصاص به همان مورد و موضوع داشته. اما اگر از نصوص دينى، فهمى اجتماعى داشته باشيم، به مرزهاى راستين كه گمان مى‏رود آن احكام داشته باشد نزديك‏تر خواهيم بود.