ترجمه و شرح نهج البلاغه

سیدعلی النقی آل محمد الدیباج‏

جلد 3 -صفحه : 177/ 32
نمايش فراداده

149- از سخنان آن حضرت عليه السّلام (پس از ضربت زدن ابن ملجم بر فرق آن بزرگوار، و) پيش از وفاتش

(در اينكه مرگ بهمه مى‏رسد، و توصيه به پيروى از خدا و رسول و خبر دادن از وفات خود): (1) اى مردم، هر مردى در عين اينكه از مرگ مى‏گريزد آنرا ملاقات ميكند، و مدّت زندگانى ميدان راندن جان است (و مقصد بسر رسيدن عمر و در يافتن مرگ) و فرار از مرگ نزديك شدن بآن است (زيرا انسان براى فرار در صدد علاج بر مى‏آيد و حركت و كوششى مى‏نمايد كه آن خود موجب نابود كردن مدّت زندگانى است و از دست دادن مدّت زندگانى مستلزم رسيدن به مرگ است، خلاصه مرگ دست ردّ به سينه هيچكس نمى‏گذارد، نه حقّ و نه باطل). (2) چه بسيار روزهايى را گذرانده‏ام كه در باب اين امر پنهان شده كنجكاوى مى‏نمودم (در بى اعتنائى مردم بحقّ و مظلوميّت اهل آن و تمسّك بباطل و غلبه و توانائى پيروانش تحقيق و جستجو مى‏كردم) پس (باين سرّ دست يافتم، و) خداوند نخواست مگر پنهان داشتن آنرا (از شما، زيرا اين امر از مسائل مشكله قضاء و قدر است و عقل و فهم شما كوتاهتر از اينست كه آنرا درك نمائيد. و نظير اين جمله در سخن پنجم آن حضرت است كه فرمود: اندمجت على مكنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الأرشية فى الطّوىّ البعيدة يعنى سكوت من براى آنست كه فرو رفته‏ام در علمى كه پنهان است و اگر ظاهر و هويدا نمايم آنچه را كه مى‏دانم شما مضطرب و لرزان مى‏شويد مانند لرزيدن ريسمان در چاه ژرف) چه دور است آگاه شدن بآن (زيرا) علمى است پنهان شده (و آشكار كردن آن براى هر كس سزاوار نيست) (3) امّا وصيّت و سفارش من (بشما) خدا است كه چيزى را با او شريك قرار ندهيد، و محمّد صلّى اللّه عليه و آله است كه سنّت (احكام) او را بى‏قدر و تباه نگردانيد، اين دو ستون (توحيد حقّ تعالى و شريعت پيغمبر اكرم) را بر پا نگاه داريد (زيرا بقاء اسلام و نظام امور مسلمانها در معاش و معاد بر توحيد خداوند سبحان و پيروى از سنّت حضرت رسول است) و بيفروزيد اين دو چراغ را (تا در تاريكى‏هاى نادانى و گمراهى سرگردان نمانيد) و بر شما توبيخ و سرزنشى نيست مادامى كه (از اين دو) دور و پراكنده نشويد.