جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

محمود مهدوی دامغانی

جلد 1 -صفحه : 434/ 73
نمايش فراداده

حق نعمت دارد، براى هر يك از افراد خاندان هاشم به ويژه براى على (عليه السلام) رواست كه چنين كلماتى بگويد.

و بدان كه على (عليه السلام) مدعى تقدم و شرف و نعمت بر همگان بوده است، نخست به وجود پسر عموى گرانقدرش، كه سلام و درود خدا بر او و خاندانش باد، و سپس به وجود خودش و به وجود پدرش ابو طالب، و هر كس كه علوم سيره و تاريخ اسلام را خوانده باشد مى‏داند كه اگر ابو طالب نبود، اسلام هم چيزى در خور ذكر و نام نمى‏بود.

و كسى نمى‏تواند بگويد: چگونه اين سخن را درباره دين و آيينى كه خداوند متعال خود متكفل آشكار و پيروز ساختن آن است مى‏گوييد و چه ابو طالب مى‏بود و چه نمى‏بود وعده خداوند صورت مى‏گرفت. در پاسخ مى‏گوييم: در اين صورت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را هم نبايد ستود و نبايد گفت اين محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) است كه مردم را از گمراهى به هدايت رهنمونى و ايشان را از نادانى نجات داده و رهايى بخشيده است و او را بر مسلمانان حق است و اگر او نمى‏بود خداوند متعال در زمين عبادت نمى‏شد.

همچنين نبايد ابو بكر را ستود و نبايد گفت كه او را در اسلام اثر و حقى است، و نيز عبد الرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقاص و طلحه و عثمان و ديگر پيشگامان نخست كه از رسول خدا پيروى كرده‏اند حقى ندارند، و حال آنكه براى ابو بكر در انفاق در راه خدا و خريدن بردگان معذب و آزاد كردن ايشان حق نعمتى غير قابل انكار است و مى‏دانيم كه اگر ابو بكر نبود پس از رحلت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مرتد شدن ادامه مى‏يافت و مسيلمه و طليحه و ادعاى پيامبرى ايشان پيروز مى‏شد. و نبايد گفت اگر عمر نبود فتوحات صورت نمى‏گرفت و لشكرها مجهز نمى‏شد و كار دين پس از سستى نيرو نمى‏گرفت و دعوت اسلامى چنين منتشر نمى‏شد.

و اگر در پاسخ بگوييد: در همه اين موارد آنان را مى‏ستاييم و بر آنان ستايش مى‏شود، زيرا خداوند متعال اين كارها را به دست آنان اجراء فرموده و به ايشان چنين توفيقى ارزانى داشته است و در حقيقت فاعل همه اين امور، خداوند متعال است و اينان ابزار و وسايطى بوده‏اند كه اين كارها به دست ايشان صورت گرفته است و ستايش و اعتراف به قدر و منزلت ايشان از اين بابت است، مى‏گوييم: در مورد ابو طالب هم همين گونه است.

و بدان اين گفتار على (عليه السلام) كه فرموده است: «اكنون زمانى است كه حق به‏